گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد شانزدهم
بخش سوم: سورهي لقمان





اشاره
یادآوري مبدأ و معاد پندهاي گرانمایهي لقمان اشارات علمی به نیروي جاذبه و زوجیت گیاهان تفسیر قرآن مهر جلد شانزدهم،
ص: 187
اول: سیماي سورهي لقمان
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداي گسترده مهرِ مهرورز
شمارگان
شمارگان: سورهي لقمان که در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل شد، داراي 34 آیه، 542 کلمه و 2110 حرف است.
نزول
این سوره پنجاه و ششمین سوره در ترتیب نزول است (بعد از سورهي صافات و قبل از سورهي سبأ) و اندکی قبل از هجرت نازل
است. این نامگذاري به « لقمان » گردیده است، اما در چینش کنونی قرآن سی و یکمین سوره به شمار میآید. نام: تنها نام این سوره
مناسبت آیهي 12 به بعد این سوره است که در آن جا نامی از لقمان برده شده و پندهاي گرانمایهي را به فرزندش مطرح گردیده
است.
فضایل
در مورد فضیلت قرائت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند: هر کس سورهي لقمان را بخواند،
ص: 188 تذکر: روشن است که خواندن سورهي «1» . لقمان در قیامت رفیق و دوست او خواهد بود
لقمان و عمل به نصیحتهاي او میتواند انسان را از نظر اخلاق و عقاید شبیه لقمان سازد و همین شباهت روحی سبب رفاقت در
شروع میشود و یکی از سورههاي اخلاقی قرآن به شمار میآید. « الم » قیامت خواهد شد. ویژگیها: این سوره نیز با حروف مقطعه
در این سوره از داستانهاي پیامبران خبري نیست و کم کم مردم را با احکام (مثل نماز، زکات، امر به معروف ...) آشنا میکند.
اهداف
هدفهاي اساسی این سوره عبارتانداز: 1. یادآوري توحید با ذکر نشانههاي خدا؛ 2. یادآوري قیامت؛ 3. پندهاي اخلاقی براي
سازندگی روحی انسان.
صفحه 60 از 137
مطالب
مهمترین مطالبی که در سورهي لقمان وجود دارد عبارتانداز: الف) عقاید 1. دلایل توحید و نشانههاي خدا در آفرینش جهان (در
3. یادآوري علم بیپایان الهی با ذکر مثال و ؛( 2. نهی از شرك که ظلم بزرگی به نفس انسان است (در آیهي 13 ؛(31 - آیات 29
5. تذکرات و هشدار ؛( 4. تذکري دربارهي توحید فطري در کوران حوادث (در آیهي 32 ؛( 27 و 34 ، موارد علم غیب (در آیات 16
دربارهي قیامت (در آیات 4 و 22 ). ص: 189 ب) اخلاق 1. نکوهش سرگرمیهاي ناسالم که انسان
2. پندهاي گرانمایهي لقمان به فرزندنش در مورد توحید، نیکی به پدر و مادر، نماز، امر به ؛( را از راه خدا بازمیدارد (در آیهي 6
3. بیان صفات نیکوکاران (در ؛(19 - معروف و نهی از منکر، صبر، خوشرویی با مردم، تواضع و نیز اعتدال در امور (در آیات 12
2. تذکري دربارهي امر ؛( 4. بیان فریبندگی دنیا (در آیهي 33 ). ج) احکام 1. تذکري دربارهي نماز (در آیات 4 و 17 ؛(5 - آیات 3
3. تذکري دربارهي زکات (و انفاق مالی) (در آیهي 4). د) داستان لقمان و فرزندنش و ؛( به معروف و نهی از منکر (در آیهي 17
19 ). ه) مطالب فرعی 1. اشارهاي به عظمت قرآن و رحمت بودن آن براي مؤمنان (در - نصیحتهاي خیرخواهانه به او (در آیات 12
؛( 3. اشارهاي به زوجیت گیاهان (در آیهي 10 ؛( 2. اشارهاي به نیروي جاذبه و آسمانهاي بدون ستون (در آیهي 10 ؛(3 - آیات 2
4. نکوهش تقلید از پدران در مورد بتپرستی (در آیهي 21 ). *** ص: 191
دوم: محتواي سورهي لقمان
عظمت و حکمت قرآن
3. الم* تِلْکَ - قرآن کریم در آیات اول تا سوم سورهي لقمان به عظمت قرآن و صفات و اهداف آن اشاره میکند و میفرماید: 1
آیَاتُ الکِتَابِ الحَکِیمِ* هُديً وَرَحْمَ ۀً لِلْمُحْسِنِینَ الف، لام، میم.* آن آیات کتاب حکمتآمیز است؛* در حالی که رهنمود و
رحمتی براي نیکوکاران است؛ نکتهها و اشارهها: 1. حروف مقطعه همان حروف بریدهي الفباست که در آغاز 29 سوره از
سورههاي قرآن آمده است. این حروف از اسرار قرآن است که مفسران قرآن براي آنها تفسیرهاي متعددي بیان کردهاند که ما در
در ادبیات عرب براي اشاره به دور به « تلک » ذیل آیات آغازین سورههاي بقره و روم در این مورد مطالبی بیان کردیم. 2. ضمیر
در فارسی است؛ در حالی که قرآن نزدیک بود و میبایست واژهي هذه (این) را به کار « آن » کار میرود و معادل کلمهي اشارهي
به « کتاب » .3 «1» . میبرد. این نشان دهندهي عظمت قرآن است که گویی در نقطهاي دور دست و در اوج آسمانها قرار گرفته است
است و در این جا مقصود قرآن کریم است که در صفحهي علم الهی (لوح محفوظ) نوشته شده یا بخشی از آن « نوشته شده » معناي
جمع آیه، به معناي نشانه « آیات » .4 که فرود آمده و نوشته یا آمادهي نوشته شدن است. ص: 192
است و در فرهنگ قرآن گاهی واژهي آیه به معناي معجزه هم به کار میرود. آري؛ آیات قرآن نشانههاي خدا و معجزات اوست
به معناي جلوگیري از چیزي براي اصلاح آن است و حکمت آن است که « حکم » در اصل از مادهي « حکیم » . که تبلور یافته است. 5
به وسیلهي علم و عقل حق را بشناسیم و هنگامی که به قرآن، کتاب حکیم گفته میشود، مقصود آن است که در آن حکمت وجود
و یا منظور استحکام محتواي قرآن است که باطل و خرافه درآن راه نمییابد و یا آن که قرآن همچون حکیمی فرزانه است «1» دارد
و « هدایت » . که درعین خاموشی با هزاران زبان با ما سخن میگوید. البتّه مانعی ندارد که همهي این معانی مقصود آیه باشد. 6
راهنمایی درجات و مراتبی دارد که برخی مراحل آن براي همهي مردم قابل استفاده است و برخی مخصوص مؤمنان، نیکوکاران و
یعنی براي استفاده از برخی مراتب محتواي عالی قرآن نیاز به زمینهسازي درونی است و افراد هواپرست و «2» ؛ پارسایان است
متعصب یا لجوج نمیتوانند از همهي مراحل هدایت قرآن استفاده کنند؛ همانند زمین شورهزاري که نمیتواند از زلال باران استفاده
صفحه 61 از 137
کند و لاله برویاند. 7. قرآن هدایتگر است و نور هدایت آن میدرخشد و اگر کسی زمینه و آمادگی دریافت این نور را نداشت،
در حقیقت مقدمهاي براي « هدایت » . اشکال از گیرنده است و گرنه چراغ نورافشان قرآن مشکلی و بخلی در هدایتگري ندارد. 8
رحمت الهی است؛ یعنی هرگاه انسان در پرتو نور قرآن حقایق را دریافت و آنها را در عمل پیاده کرد، مشمول رحمت الهی و
« نیکوکاران » یعنی « مُحسنین » را مایهي هدایت « قرآن » 9. این آیات نعمتهاي او میشود. ص: 193
شمردهاند. مقصود از نیکوکاران افرادي هستند که ایمان را در زندگی خود پیاده کردهاند که به صورت پرستش (نماز) و پرداخت
(مالیات زکات) نمودار شده است. در آیات بعد صفات این افراد بیان خواهد شد. آموزهها و پیامها: 1. این سوره را با همین حروف
معمولی الفبا شروع کردیم (اگر میتوانید مِثل آن را بیاورید). 2. قرآن کتابی با عظمت، فرزانه صفت، هدایتگر و رحمتگر است
(پس قدر آن را بدانید و از مطالب عالی آن استفاده کنید). 3. نیکوکار باشید تا از مراتب عالی هدایت و رحمت قرآن بهرهمند
شوید. ***
ویژگی هاي نیکوکاران
قرآن کریم در آیات چهارم و پنجم سورهي لقمان ویژگیهاي نیکوکاران را برمیشمارد و میفرماید: 4 و 5. الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ
وَیُؤْتُونَ الزَّکَ اةَ وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ* اوْلَئِکَ عَلَی هُديً مِنْ رَبِّهِمْ وَاوْلَئِکَ هُمْ المُفْلِحُونَ (همان) کسانی که نماز را برپا میدارند
و [مالیات زکات را میپردازند و آنان خود به آخرت یقین دارند.* آنان از راهنمایی پروردگارشان برخوردارند، و تنها آنان
از ویژگی نیکوکاران مؤمن بیان شده است؛ « خواندن و قرائت نماز » نه « اقامهي نماز » رستگارند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات
چرا که آنان نه تنها نماز میخوانند، بلکه نماز را برپا میدارند و عامل ترویج فرهنگ نماز در جامعه میشوند. 2. در این آیات
یکی از ویژگیهاي نیکوکاران شمرده ص: 194 شده است، در حالی که سورهي « زکات » پرداخت
در « زکات » لقمان در مکه نازل شده است که هنوز در مکه زکات واجب نشده بود. از این رو برخی مفسران برآناند که مقصود از
پرداخت زکات مستحبی نشانهي نیکوکاري است، «1» . این آیه زکات مستحبی است که شامل هرگونه انفاق و بخشش مالی میشود
و گرنه پرداخت زکات واجب وظیفهي هر مسلمان است. 3. نیکوکاران از طریق پرداخت زکات، اموال خود را پاك میکنند و رشد
میدهند و به بینوایان جامعه نیز رسیدگی میکنند؛ یعنی ارتباط خود را با تودهي مردم حفظ میکنند. 4. نیکوکاران به فرجام هستی
و معاد یقین دارند و میدانند او جهان را بیهدف نیافریدهاست و جهان فرجامی حسابگرانه دارد. 5. اعتقاد به معاد، انسان را در برابر
مشکلات زندگی و مصیبتها مقاوم میسازد و او را به انجام کارهاي نیک براي به دست آوردن پاداش، تشویق میکند و از انجام
دراین آیه نکره آمده است؛ یعنی هدایتی که از خدا به آنان میرسد بسیار عظیم و همچون « هدي » گناهان بازمیدارد. 6. واژهي
به « فلاح » از ریشهي « مفلحون » که با آن به سوي سعادت و رستگاري رهسپارند. 7. واژهي «2» مرکب راهواري در اختیار آنهاست
معناي شکافتن است. به کشاورز هم فلّاح میگویند چون دل زمین را میشکافد و دانه میکارد و ثمر میگیرد و فلاح دنیوي همان
8. تنها ص: 195 «3» . پیروزي و سعادت و فلاح اخروي همان سعادت و عزت و بقاي اخروي است
کسانی که با خدا و خلق ارتباط دارند و معاد را باور کردهاند و اهل هدایت ؛«1» راه رستگاري و پیروزي، همان راه نیکوکاران است
آموزهها و پیامها: 1. هدایت نیکوکاران پیروز، نمازگزاران زکات دهنده و معاد باوران، تضمین شده است. «2» . و رستگاري هستند
2. نیکوکار واقعی کسیاست که اعتقادات او صحیح و اهل عمل است. 3. نیکوکاري و رستگاري بدون ارتباط با خالق و خلق
ادعایی بیش نیست. 4. به مبدأ، معاد و اقتصاد دنیوي توجه داشته باشید تا نیکوکار و هدایت یافته شوید. *** قرآن کریم در آیات
. ششم و هفتم سورهي لقمان به اهداف بیهوده گرایان و واکنش منفی آنان در برابر آیات الهی اشاره میکند و میفرماید: 6 و 7
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِي لَهْوَ الحَ دِیثِ لِیُضِ لَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِ ذَهَا هُزُواً اولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ* وَإذَا تُتْلَی عَلَیْهِ آیَاتُنَا وَلَّی
صفحه 62 از 137
مُسْتَکْبِراً کَأنْ لَمْ یَسْمَعْهَا کَأنَّ فِی اذُ نَیْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ ألِیمٍ و از مردم کسی است که سخن سرگرمکننده (و بیهوده) را میخرد، تا
بدون هیچ دانشی (مردم را) از راه خدا گمراه سازد و آن (آیات) را به ریشخند گیرد؛ آنان، عذابی خوارکننده برایشان (آماده)
است.* و هنگامی که آیات ما بر او خوانده میشود، مستکبرانه روي برمیتابد، گویا آن را نشنیده است؛ چنان که گویی در تفسیر
قرآن مهر جلد شانزدهم، ص: 196 گوشهایش سنگینی است؛ پس او را به عذاب دردناکی مژده ده! شأن نزول: حکایت کردهاند
مردي تاجرپیشه بود و به ایران مسافرت مینمود و داستانهاي ایرانیان، همچون داستان رستم و اسفندیار و « نَضْ ر بن حارث » که
کسري را براي مردم عرب بازگو میکرد و میگفت: اگر محمد سرگذشت عاد و ثمود را براي شما بازگو میکند من اینها را
میگویم و برخی مشرکان دور او حلقه زده، قرآن را ترك میکردند. این آیات بدین مناسبت فرود آمد و بیهودهگرایان را سرزنش
کرد. البتّه برخی مفسران نیز حکایت کردهاند که این آیات دربارهي مردي فرود آمد که کنیزي آوازهخوان خرید که براي او
نکتهها «1» . خوانندگی میکرد و او را از یاد خدا غافل میساخت. البته مانعی ندارد که آیات در مورد هر دو جریان نازل شده باشد
و اشارهها: 1. در اینجا مقصود از خریداري کردن سخنان بیهوده چیست؟ الف) ممکن است منظور هزینه کردن و خریداري کردن
افسانههاي خرافی و باطل باشد همان طور که در شأن نزول بیان شد. ب) شاید مقصود هزینه کردن براي برپایی مجالس لهو و لعب
در این جا معناي کنایی آن باشد؛ « خریدن » باشد؛ همان طور که در مورد خریداري کنیز آوازهخوان گذشت. ج) شاید مقصود از
تفسیر قرآن «2» . یعنی هرگونه تلاش براي رسیدن به مطالب بیهوده و مجالس لهو. البته مانعی ندارد که هر سه معنا مقصود آیه باشد
است، ولی در اینجا مفهوم گستردهاي دارد که شامل « سخنان بیهوده » به معناي « لَهوَ الحدیث » .2 مهر جلد شانزدهم، ص: 197
هرگونه سخنان و آهنگهاي فسادانگیز میشود که بیهوده، بیهدف، غفلت زا و گمراه کننده است که غنا یکی از مصادیق آن
است. 3. این آیه به دو مطلب اشاره دارد: الف) محتواي بیهودهي سخنان، همچون اشعار عاشقانهي فسادانگیز و یا داستانهاي
خرافی که موجب گمراهی مردم میشود و نیز سخنان ریشخندآمیز که با هدفِ مبارزه با حق گفته میشود. ب) آهنگ صدا و لحن
شهوتانگیز و هوسآلود که افراد را به فساد میکشاند. 4. در احادیث اسلامی از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند:
مجلس غنا، مجلسی است که خدا به اهل آن نظر نمیکند (و آنان را مشمول لطف خود نمیسازد) و این همان چیزي است که خدا
و در احایث متعددي از «1» .« و از مردم کسی است که سخنان بیهوده را خریداري میکند تا مردم را از راه خدا گمراه سازد » : فرمود
اهلبیت علیهم السلام عمل غنا سرزنش شده و تعلیم و مزد افرادي که به غنا میپردازند، حرام شمرده شده است و این را کار فاسقان
از جمله مسائلی است که دانشمندان شیعه و بسیاري از اهل سنت برآن اتفاق دارند، « غنا » 5. اصل حرام و ممنوع بودن «2» . نامیدهاند
«3» . ولی در مورد مفهوم و مصادیق آن اختلاف نظر وجود دارد و برخی موارد را استثنا کردهاند
6. غناي حرام آن صوت و آهنگی است که مناسب مجالس اهل گناه و فساد باشد و قواي شهوانی انسان را تحریک کند ص: 198
که به دو صورت است: الف) گاهی محتواي صوت و آهنگ (یعنی اشعار آن) هر دو فسادانگیز و حرام است. ب) گاهی فقط
آهنگ آن طربانگیز و فسادآور و حرام است هرچند محتواي آن اشعار عالی، مناجات، قرآن یا دعا باشد؛ یعنی آنها را طوري
« غنا » 7. برخی از موارد «2» . که در هر دو صورت، ممنوع و حرام است «1» . میخوانند که مناسب مجالس عیاشان و فسادگران است
استثنا حلال شمرده شده است؛ از جمله: الف) صداي خوش و زیبا که مناسب مجالس لهو وفساد نباشد. از این رو سفارش شده که
قرآن را با صداي خوش بخوانید و با صداي نیکو اذان بگویید. ب) آهنگهاي حماسی که مناسب میدانهاي نبرد و ورزش است.
8. در مواردي که شک شد، صدایی یا آهنگی غنا و حرام «3» . ج) اشعاري که براي تحریک شتران در قافلهها خوانده میشده است
تفسیر قرآن مهر جلد «4» . است یا نه، اصل برائت است؛ یعنی شنیدن آن جایز است تا هنگامی که حرام بودن آن ثابت شود
9. فلسفهي ممنوعیت غنا و سخنان بیهوده چیست؟ در این مورد میتوان به چند مطلب اشاره کرد: الف) هدفِ شانزدهم، ص: 199
سخنان باطل و بیهوده، گمراه ساختن مردم از راه خداست و کسی که به دنبال مجالس بیهوده گرایان برود، کم کم از یاد خدا غافل
صفحه 63 از 137
و درنهایت گمراه میشود و کارش به جایی میرسد که آیات الهی را مسخره میکند. ب) غنا و مجالس بیهوده گرایان انسان را به
فساد اخلاقی میکشاند که در جهان امروز شواهد زیادي دارد. ج) آهنگهاي تند و فسادانگیز بر اعصاب و روان انسان اثر منفی
دارد. د) غنا، آهنگهاي فسادانگیز و صداهاي شهوتانگیز یکی از ابزارهاي استعمارگران است که با ایجاد مراکز فحشا و
سرگرمیهاي ناسالم میکوشند ملتها را سرگرم و غافل سازند و منابع آنان را به غارت ببرند و آنها را از برنامههاي سازنده
است، در حالی که میبایست بگوید: « بیهوده سخن » به معناي « لَهوَ الحدیث » بازدارند تا عقبافتاده و نیازمند آنان شوند. 10 . تعبیر
سخن بیهوده). این تعبیر اشاره به آن است که هدف اصلی این افراد همان سرگرمی و بیهودگی است و سخن ) « الحدیث اللهوي »
وسیلهاي براي رسیدن به آن است. 11 . در این آیات بیان شده که هدف بیهوده گرایان، گمراه ساختن مردم است. این هدف شامل
بغَیرِ » انحرافات اعتقادي و اخلاقی میشود؛ همان طور که در شأن نزول گذشت که به هردو نوع انحراف اشاره شده بود. 12 . تعبیر
وصف گمراه کنندگان است؛ یعنی بیهوده گرایان افرادي نادان هستند که براساس جهل و تقلید کورکورانه اقدام به این کارها « علم
.13 ص: 200 «1» . میکنند و جاهلانه دیگران را در دام گمراهی و فساد گرفتار میسازند
بیهودهگرایان در سرگرمیها و مجالس لهو، آیات قرآن را به ریشخند میگیرند؛ از این رو در رستاخیز گرفتار عذاب خوارکننده
میشوند؛ یعنی عذاب آنان باگناه آنان متناسب است و همان طور که به قرآن توهین کردند، در رستاخیز توهین و خوار میشوند.
اشاره به آن است که بیهودهگرایان گمراه کننده، نه فقط به خاطر منافع مادي و هوسهایشان از آیات الهی « وَلّی مُستکبراً » 14 . تعبیر
روي برمیتابند، بلکه انگیزهي متکبرانه دارند که این تکبّر در برابر خدا و آیات او از بزرگترین گناهان است. 15 . در این آیات به
براي آتش و عذاب، نوعی ریشخند متکبرانی « مژده » متکبران در برابر آیات الهی مژدهي آتش داده شده است. به کار بردن تعبیر
است که آیات الهی را ریشخند میکردند. آموزهها و پیامها: 1. از بیهوده گرایان و متکبران در برابر آیات الهی برحذر باشید که
هدف آنان گمراهی شما و ریشخند قرآن است. 2. به دنبال سرگرمیهاي هدفدار باشید. 3. سرگرمیهاي بیهدف و ناسالم،
انسان را به گمراهی و موضعگیري در برابر آیات الهی میکشاند. 4. نسبت به آیات قرآن بیاعتنا و متکبّر نباشید. 5. گوشی که
آیات الهی را نشنود، گویا کمشنواست. 6. انسان کوردل به جایی میرسد که مطالب باطل را خریداري میکند، اما آیات حق الهی
را به طور رایگان نمیپذیرد. 7. و بیهودهگرایان و مستکبران، در برابر قرآن، فرجامی عذابآلود دارند. *** تفسیر قرآن مهر جلد
شانزدهم، ص: 201 قرآن کریم در آیات هشتم و نهم سورهي لقمان به فرجام مؤمنان شایسته کردار و وعدهي حقّ الهی در این مورد
اشاره میکند و میفرماید: 8 و 9. إنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِیمِ* خَالِدِینَ فِیهَا وَعْدَ اللَّهِ حَقّاً وَهُوَ العَزِیزُ الحَکِیمُ
در حقیقت، کسانی که ایمان آورده و [کارهاي شایسته انجامدادهاند، بوستانهاي پرنعمت (بهشت) براي آنهاست؛* در حالی که در
آنجا ماندگارند؛ [این وعدهي حق خداست؛ و او شکستناپذیر [و] فرزانه است. نکتهها و اشارهها: 1. یکی از روشهاي تربیتی
است؛ یعنی گروههاي مختلف اجتماعی و صفات و کردار و نتیجهي کارهاي آنها را در کنار یکدیگر قرار میدهد « مقایسه » ، قرآن
تا خواننده با مطالعه و مقایسهي آنها بتواند راه صحیح را انتخاب کند. در آیات نخستین سورهي لقمان نیز افراد گمراهِ بیهودهگرا و
فرجام عذابآلود آنان با مؤمنان شایستهکردار و فرجام نیکوي آنان مقایسه شده است. 2. افراد مؤمن آگاهانه و به حکم عقل ایمان
آوردهاند و در برابر آیات الهی فروتن هستند و آنها را در زندگی خویش عمل میکنند و به دنبال کارهاي هدفدار شایسته
میروند؛ در حالی که بیهودهگرایان نا آگاهانه به دنبال گمراهی میروند و کارهاي آنان هدفمند و شایسته نیست. 3. فرجام
بیهودهگرایان گمراه، عذاب دردناك الهی است، ولی فرجام مؤمنان شایستهکردار بهشت پرنعمت الهی است این درحالی است که
مؤمنان چیزي اضافه دارند که همان جاودانگی دربهشت براساس وعدهي حق الهی است؛ یعنی مؤمنان باید مطمئن باشند که فرجام
از « نَعیْم » .4 نیک آنان تخلف ناپذیراست و آنان به سوي بهشتی دایمی میروند، نه موقت. ص: 202
که معناي گستردهاي دارد و شامل همهي نعمتهاي مادي و معنوي میشود؛ «1» ، و به معناي نعمت بسیار است « نعمت » مادهي
صفحه 64 از 137
نعمتهاي بهشتی که ما حقیقت آنها را درك نمیکنیم و قرآن خواسته است که با زبان اشاره آنها را به ما بفهماند. 5. در این آیه
خدا یاد شده است. معمولًا صفاتی که درپایان هر آیه ذکر میشود با محتواي آیه تناسب دارد. در این جا « حکیم » و « عزیز » از صفت
یاد شده، سپس اشاره شده که خدا قدرتمندي شکستناپذیر است، پس اگر وعدهاي میدهد میتواند « وعدهي حق الهی » نیز از
. آموزهها و پیامها: 1 «2» . بدان عمل کند. و همو حکیم و فرزانه است وکارهایش استوار و حکیمانه، پس وعدهي ناحق نمیدهد
مؤمنان شایسته کردار فرجامی نیکو دارند (پس شما هم رهرو آنان باشید). 2. وعدهي الهی حقیقتی تخلّفناپذیر است؛ که او
حکیمی شکستناپذیر است. 3. اگر بهشت پرنعمت میخواهید، مؤمنانی شایستهکردار شوید. *** تفسیر قرآن مهر جلد شانزدهم،
ص: 203 قرآن کریم در آیات دهم و یازدهم سورهي لقمان با اشاره به نیروي جاذبه، فواید کوهها، پراکندگی حیوانات و زوجیّت
گیاهان، براي توحید در خالقیّت استدلال میکند و میفرماید: 10 و 11 . خَلَقَ السَّمَوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأ لْقَی فِی الأرْضِ رَوَاسِیَ
أنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّۀٍ وَأنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأ نْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ* هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأرُونِی مَاذَا خَلَقَ الَّذِینَ مِنْ
دُونِهِ بَلْ الظَّالِمُونَ فِی ضَ لالٍ مُبِینٍ (خدا) آسمانها را بدون ستونهایی که آنها را ببینید آفرید؛ و در زمین [کوههاي استواري افکند،
[مبادا] که شما را بلرزاند؛ و از هر جنبندهاي درآن پراکنده کرد؛ و از آسمان آبی فرو فرستادیم و (انواع گیاهان) از هر جفت
ارجمندي در آن (زمین) رویاندیم.* این آفرینش خداست؛ پس به من بنمایانید آن (معبود) ها که غیر اویند چه چیزي را
را دوگونه تفسیر « بِغَیرِ عمدٍ تَرَونها » آفریدهاند؟! بلکه ستمکاران در گمراهی آشکارند. نکتهها و اشارهها: 1. مفسّران عبارت
در حدیثی «1» «. خدا آسمانها را بدون ستون دیدنی بر پا داشت » ( ب «. خدا آسمانها را بدون ستون برپا داشت » ( کردهاند: الف
این «2» «. در آن جا ستونهایی است و لیکن شما آنها را نمیبینید » : روایت شده که امام رضا علیه السلام در مورد این آیه فرمودند
حدیث نیز تفسیر دوّم را تقویت میکند. ص: 204 بنابر تفسیر دوم، ممکن است آسمانها و ستارگان
و سیارات داراي ستونهایی باشند که نامرئیاند. همچون نیروي جاذبه که بین ستارگان و سیارات وجود دارد و آنها را درحالت
«1» . تعادل جاذبه و دافعه در مسیرهاي مشخصی قرار میدهد. از این رو برخی مفسران گفتهاند این آیه به نیروي جاذبه اشاره دارد
در این آیه به معناي کرات آسمانی باشد. به هر حال این آیه را یکی از « سَماوات » البتّه این تفسیر درصورتی صحیح است که واژهي
در قرن «4» و یا نیوتون «3» چرا که نیروي جاذبه توسط ابوریحان بیرونی در قرن پنجم قمري «2» ؛ موارد اعجاز علمی قرآن شمردهاند
هفدهم میلادي کشف شد و این در حالی است که قرآن و احادیث اهلبیت علیهم السلام قرنها قبل ازآن به این مطلب اشاره
جمع عمود است ممکن است این آیه اشاره به نیروهاي متعدد از جمله نیروي جاذبه باشد. « عَمَد » کردهاند، ولی از آن جا که واژهي
2. در این آیه از کوههاي استوار یاد شده که همچون زره محکمی پوستهي زمین را در بر گرفته است و از لرزشهاي شدیدي که بر
اثر مواد مذاب و فشار گازهاي درونی به وجود میآید جلوگیري میکند و نیز پوستهي زمین را در برابر جزر و مد حاصل از نیروي
جاذبهي ماه و خورشید حفظ میکند و نیز همین کوههاست که از طوفانهاي شدید در سطح زمین جلوگیري میکند. تفسیر قرآن
3. در برخی احادیث از امام صادق علیه السلام روایت شده که خدا امامان را ارکان زمین قرار داد تا مهر جلد شانزدهم، ص: 205
اینگونه احادیث در حقیقت باطن آیه را بیان میکنند؛ یعنی مفهوم کوهها را که رکن ثبات زمین «1» . مردم زمین آرامش یابند
هستند گسترش میدهند تا شامل ارکان معنوي و علمی، همچون رهبران الهی شود و از این رو امامان را ارکان آرامشبخش زمین
به « زوج » مایهي ثبات جامعه و مانع درگیريها و انحرافات عقیدتی و اجتماعی است. 4. واژهي « امام » معرفی نمودهاند؛ چرا که
میآید. پس این آیه اشاره به انواع مختلف گیاهان است که به صورت « یک جفت نر و ماده » و نیز به معناي « نوع و صنف » معناي
زوج نر و ماده آفریده شدهاند. مردم در عصر نزولِ این آیات اطلاعات اندکی نسبت به زوجیّت برخی درختها، مثل خرما داشتند
یعنی قرآن «2» ؛ که از راه گردهافشانی بارور میشدند، اما قانون عمومی زوجیت گیاهان در حدود قرن هیجده میلادي کشف شد
«3» . قرنها قبل از کشف این مطلب، در این آیه بدان اشاره کرده است و این یکی از اشارههاي علمی شگفتانگیز قرآن است
صفحه 65 از 137
در اصل به معناي هرچیز پرارزش و ارجمند است و در این جا مقصود گیاهان پرفایده و زیبا هستند که تنوع، زیبایی، فواید و « کریم »
از هر » 5. در این آیات بیان شده که خدا زوجیت آنها نشانهاي از قدرت آفریدگار است. ص: 206
این جمله به تنوع چهرههاي حیات در زمین اشاره دارد که از موجودات ذرهبینی و تکسلولی تا «. جنبندهاي در زمین منتشر ساخت
حیوانات غول پیکر را شامل میشود؛ جنبندگانی که با رنگهاي متنوع و در محیط دریا، خشکی و هوا زندگی میکنند و تعجّب
انسان را برمیانگیزند و نشانهاي از قدرت پروردگار در آفرینش موجودات هستند. 6. در این آیات به نزول باران از آسمان اشاره
شده است که مایهي رشد گیاهان و مادهي حیاتی زندگی بشر و حیوانات است. آري؛ چرخش آب درطبیعت (یعنی بخار شدن آب
آسمان) در قرآن ) « سماء » دریاها و تشکیل ابرها و نزول باران از آنها) نشانهاي دیگر از خالق و مدبّر و ناظم هستی است. 7. واژهي
ب) گاهی به معناي «1» . کریم به معانی مختلفی به کار میرود: الف) گاهی به معناي جهت بالا میآید که معناي لغوي آن است
کرات آسمانی است همان طور که در صدر این آیه به نیروي جاذبهي بین ستارگان و سیارات آسمانی اشاره شده بود. ج) گاهی به
معناي جوّ اطراف زمین است، همان طور که در ذیل آیهي فوق آمده است که باران از آسمان (یعنی جوّ زمین) فرو میآید. د)
تفسیر قرآن «2» . گاهی نیز به معناي آسمان معنوي، یعنی مقام قُرب الهی و مراتب بالاي وجود میآید که منشأ تدبیر هستی است
8. در این آیات برتوحید خالقیّت استدلال شده است؛ یعنی میفرماید: خدا این آسمانها و کوهها و مهر جلد شانزدهم، ص: 207
جنبندگان و باران و گیاهان زوج را آفرید و معبودان شما چیزي نیافریدهاند، پس آفریدگار جهان یکی است. 9. توحید در آفرینش
دلیل توحید در پرورش (: رُبُوبیت) و یگانگی مدبّر جهان هستی، و توحید در رُبوبیّت هم دلیل برتوحید در پرستش (: عبودیت)
از این رو، هرگاه ثابت شد که آفریدگار جهان خداي یگانه است، پس باید فقط او را بپرستیم و هرکس غیر او را بپرستد «1» . است
و قراردادن «2» معناي گستردهاي دارد که شامل ظلم به دیگران و ظلم به خود « ظُلم » . گمراه است و بر خود ستم کرده است. 10
هرچیز در غیر محل مناسب میشود. مشرکان غیر خدا را میپرستیدند و این نوعی ستم به خویشتن است که انسان با مقام والا و
استعدادهاي فراوان در برابر بتها و معبودهاي دروغین کرنش کند. آموزهها و پیامها: 1. از جهانشناسی به خداشناسی برسید. 2. با
مطالعات کیهانشناسی، زمینشناسی، زیستشناسی و گیاهشناسی، آفریدگار جهان را بهتر بشناسید. 3. به نشانههاي خدا در نیروي
جاذبهي بین کرات آسمانی، فواید کوهها، تنوع جنبندگان، نزول باران و زوجیّت گیاهان توجه کنید و آفرینشگر هستی را بشناسید.
است. *** تفسیر («3» 4. از ناتوانی معبودان در آفریدن چیزها، به بطلان آنها پی ببرید. 5. گمراهی زمینهساز ستمکاري (و شرك
قرآن مهر جلد شانزدهم، ص: 208
اعجازهاي علمی قرآن
معجزهي علمی قرآن: آیاتی از قرآن رازگویی علمی کردهاند؛ یعنی مطلبی را بیان کردهاند که قبل از نزول آیه کسی از آن اطلاع
نداشته و مدتها بعد کشف شدهاند و در صورتی اعجاز علمی به حساب میآید که آن مسئله با وسایل عادي که در اختیار بشر
رَفَعَ رَفَعَ السَّماوَاتِ » : موارد اعجاز علمی قرآن: الف) موارد اثبات شده: 1. نیروي جاذبه «1» . عصر نزول بوده قابل اکتساب نبوده باشد
و طبق «2» ( لقمان 10 ). نیروي جاذبه توسط ابوریحان بیرونی ( 440 ق ) « خَلَقَ السَّماوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا » ( رعد، 2 ) « بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا
پس اشارهي قرآن به ستونهاي نامرئی بین کرات آسمانی، نوعی «3» ؛ نظر مشهور توسط نیوتن در قرن هفدهم میلادي کشف شد
یس، 38 و 40 ؛ انبیاء، 3 و رعد، 2) برخی ) « الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا » : 2. حرکتهاي خورشید «4» . رازگویی علمی قرآن است
مفسران از آیات قرآن حرکت انتقالی مستقیم خورشید درون کهکشان راه شیري و نیز حرکت وضعی خورشید و حرکت انتقالی
دورانی خورشید به همراه منظومهي شمسی و نیز حرکت و حیات خورشید تا زمان معین و حرکات درونی خورشید در اثر انفجارات
3. زوجیت ص: 209 «5» . هستهاي را استفاده کردهاند که مورد اخیر را اعجاز علمی قرآن دانستهاند
صفحه 66 از 137
ذاریات، 49 )؛ رعد، 2؛ شعراء، 7؛ یس، 36 ؛ حج، 5؛ لقمان، 10 ؛ ق، 7؛ طه، 53 و اعراف، ) « مِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ » : عمومی
89 ). قرآن در آیات متعددي به زوجیت میوهها و گیاهان و انسانها و زوجیت چیزهایی که انسان از آنها اطلاعی ندارد و در نهایت
از این «1» ؛ زوجیت همهي موجودات سخن گفته است. زوج به دو چیز قرینهي همدیگر و نیز چیزهاي مشابه و متضاد گفته میشود
رو برخی واژهي زوج را در مورد ذرات درون اتم (الکترون و پروتون) و نیروهاي مثبت و منفی به کار بردهاند. نظریهي زوجیت
1787 م) گیاهشناس سوئدي در سال 1731 م ابراز شد و مردم عصر نزول قرآن از زوجیت - عمومی گیاهان توسط کارلینه ( 1707
وَأَرْسَلْنَا » : 4. لقاح ابرها و گیاهان «2» . عام گیاهان و زوجیت عمومی موجودات اطلاع نداشتند و این رازگویی علمی قرآن است
حجر، 22 ). این آیه اشاره به رساندن گردههاي گیاهان نر توسط باد به گیاهان ماده است و نیز ) « الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً
اشاره به برخورد ابرها توسط باد و بارور شدن آنها و نزول باران است که مردم عصر نزول از مورد دوم اطلاع نداشتند؛ بنابر این بیان
5. چینش مراحل آفرینش انسان در «3» . این مطلب اعجاز علمی قرآن است و مورد اول از شگفتیهاي علمی قرآن به شمار میآید
قرآن: در قرآن کریم در آیات متعددي به پانزده مرحله از خلقت انسان (خاك، آب، منی، نطفه، تفسیر قرآن مهر جلد شانزدهم،
ص: 210 علقه، مضغه، تصویر و تنظیم، شکلگیري استخوانها، پوشاندن گوشت بر استخوان، تعیین جنس جنین، آفرینش روح،
تولد طفل، بلوغ، کهنسالی و مرگ) اشاره شده است. (از جمله: حج، 5؛ مؤمنون، 12 و غافر، 67 ) که حیرت پزشکان و دانشمندان را
ب) موارد اعجاز علمی قرآن که ادعا شده «1» . برانگیخته و بیان کردهاند که این چینشِ مراحل تا قبل از قرون اخیر کشف نشده بود
ولی اثبات نشده و به صورت اشارت شگفتآور علمی قرآن قابل طرح است: 1. آغاز جهان و چگونگی پیدایش آن (انبیاء، 30 و
2. هفت آسمان (بقره، 29 ؛ اسراء، 44 و ...)؛ 3. حرکت زمین (نمل، 88 ؛ زخرف، 10 و ...)؛ 4. پیدایش حیات از آب ؛( فصلت، 11
5. ممنوعیت شرابخواري و زیانهاي آن (مائده، 90 ؛ بقره، 219 و ...)؛ 6. ممنوعیت آمیزش با زنان در ؛( (نور، 45 و انبیاء، 30
و ... ص: 211 ؛«2» ( حالت عادت ماهیانه (بقره، 222
حکمت هاي لقمان
. قرآن کریم در آیهي دوازدهم سورهي لقمان به سرگذشت لقمان و الهام حکمت سپاسگزاري به او اشاره میکند و میفرماید: 12
وَلَقَدْ آ تَیْنَا لُقْمَ انَ الحِکْمَ ۀَ أنِ اشْکُرْ للَّهِ وَمَنْ یَشْکُرْ فَإنَّمَ ا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ و به یقین، به لقمان فرزانگی
دادیم؛ (به او گفتیم:) که سپاس خدا را به جاي آور؛ و هر کس سپاسگزاري کند، پس فقط به سود خودش سپاسگزاري میکند؛
دوبار « لقمان » و هر کس ناسپاسی کند، پس (زیانی به خدا نمیرساند؛ چرا) که خدا توانگري ستوده است. نکتهها و اشارهها: 1. نام
در قرآن کریم آمده است که در آیات دوازدهم و سیزدهم همین سوره است. او فردي حکیم وغلامی سیاهپوست از اهالی سودان
بود و چهرهاي نازیبا و روحی با صفا داشت و راستگو و امانتدار بود. در قرآن سخنی از نبوّت او گفته نشده و در احادیث نیز از
پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است که او پیامبر نبود، بلکه بندهاي بود که زیاد فکر میکرد و یقین نیکویی داشت و خدا را
البتّه لقمان حکیمی والامقام بوده است، به طوري که خدا اندرزهاي او را در کنار «1» . دوست میداشت و خدا نیز به او حکمت داد
سخنان خود در قرآن حکایت کرده است. آري، چنانچه انسان قلب خود را با نور تفکّر و تقوا پاك سازد، سخنان حکمتآمیز بر
در لغت به معناي رسیدن به حق از طریق علم و عقل است. « حِکمت » .2 «. زبانش جاري میشود و همان میگوید که خدا میپسندد
ص: 212 از این رو حکمت را به شناخت موجودات و انجام کارهاي نیک و آگاهی از حقایق «3»
قرآن و رسیدن به حق از نظر گفتار و عمل و شناخت خدا معنا کردهاند؛ بنابراین حکمتی که خدا به لقمان عطا کرد، مجموعهاي از
3. در احادیث اهلبیت علیهم السلام از امام کاظم علیه السلام روایت شده که «1» . معرفت، علم، اخلاق پاك، تقوا و نور هدایت بود
و از امام صادق علیه السلام روایت شده که مقصود از حکمت لقمان شناخت امام زمانش «2» . مقصود از حکمت، فهم و عقل است
صفحه 67 از 137
البتّه این گونه احادیث برخی مصادیق و شاخههاي وسیع حکمت رابیان میکنند و «3» . (یعنی رهبر الهی زمان لقمان) بوده است
سجدهي » و گاهی شکلی است هم چون « شکراً للَّه » خدا گاهی لفظی است، هم چون گفتن « شکر » . منافاتی با معانی دیگر ندارند. 4
و گاهی عملی است، یعنی انسان نعمتهاي الهی را در جاي مناسب و به اندازه مصرف کند. 5. سود شکرگزاري به فرد « شکر
سپاسگزار باز میگردد، همانطور که زیان ناسپاسی به ناسپاس میرسد؛ چراکه هرکس سپاسگزاري کند خدا برنعمت او
و عامل رشد مادي و معنوي او میشود و هرکس ناسپاسی کند خود را از نعمت و کمال محروم میسازد. تفسیر قرآن «4» میافزاید
است. این تعبیر اشاره به آن دارد که هر فرد عادي که « توانگر و ستوده » یعنی خدا « غَنی حَمید » 6. تعبیر مهر جلد شانزدهم، ص: 213
نعمتی به کسی میدهد، سپاس او آن است که چیزي در عوض به او بدهند یا حداقل او را ستایش کنند، ولی خدا نه نیازمند عوض
« شکر » است و نه ستایش دیگران را میخواهد. آري: گر جملهي کائنات کافر گردند بر دامن کبریاییش ننشیند گرد 7. در این آیه
با صیغهي « کفر » با صیغهي مضارع آمده است تا نشان دهد که سپاسگزاري خدا اگر استمرار یابد انسان را به کمال میرساند، ولی
آموزهها و پیامها: 1. سخنان لقمان «1» . ماضی آمده است تا نشان دهد که حتی یک مرتبه ناسپاسی هم عواقب دردناکی دارد
حکمت آمیز است (پس به سخنان او در آیات بعدي توجه کنید و آنها را سرمشق زندگی خویش سازید). 2. سپاسگزاري کاري
حکمت آمیز است (پس سپاسگزار باشید). 3. سپاسگزاران درگاه الهی از سپاس خویش بهرهمند میشوند و ناسپاسان زیان
میبینند. 4. سپاسگزاري و ناسپاسی شما در خداي بینیاز تأثیري ندارد. 5. از سرنوشت لقمان الهام گیرید (و سپاسگزار باشید).
*** قرآن کریم در آیهي سیزدهم سورهي لقمان به پندهاي لقمان در مورد شركستیزي و معرفی حقیقت ظالمانهي شرك اشاره
میکند و میفرماید: 13 . وَإذْ قَالَ لُقْمَانُ لإبْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ و (یادکن) هنگامی را که لقمان
«. اي پسرکم! به خدا شرك نورز؛ [چرا] که مسلماً شرك، ستمی بزرگ است » : به پسرش- در حالی که وي پندش میداد- گفت
ص: 214 نکتهها و اشارهها: 1. نام پسر لقمان در قرآن مشخص نشده است و برخی مورخان نوشتهاند
که او پسر بزرگ لقمان بود و روش بزرگان آن است که اندرزهاي خود را به پسر خود میگویند تا مردم از آنها استفاده کنند و از
2. لقمان اندرزهاي متعددي نموده که در آیات دوازدهم تا نوزدهم این «1» . این جهت بود که لقمان نصایح خود را به او گفت
مفهوم « شرك » 3. واژهي «2» . سوره آمده است. البتّه این اندرزها را از مسألهي توحید و شرك آغاز کرد که اساسیترین مسأله است
وسیعی دارد که شامل شرك آشکار (: جَلّی) همچون بتپرستی و ستارهپرستی و شرك پنهان (: خَفی) همچون هواپرستی،
است؟ پاسخ آن است که انسان مشرك از طرفی به خود ستم میکند که با « ظلم » مقامپرستی و دنیاپرستی نیز میشود. 4. چرا شرك
آن مقام والاي انسانی در برابر بتهاي بیجان و معبودهاي دروغین سر فرود میآورد. از طرف دیگر به خدا ستم میکند که
موجودات بیارزش را همتاي او قرار میدهد. و از دیگر سو شرك ظلم به مردم است، زیرا انسان مشرك آنان را به گمراهی
«3» . میکشاند. 5. با توجه به اندرزهاي لقمان به فرزندش میآموزیم که اولًا، فرزندان خود را با صمیمیت و دوستانه نصیحت کنیم
ثانیاً، توحید را به آنان بیاموزیم و خطرهاي عقیدتی را به آنان گوشزد کنیم. ثالثاً، در مسائل عقیدتی براي آنان دلیل آورده،
حقیقت عقاید را تحلیل کنیم. ص: 215 آموزهها و پیامها: 1. شرك گناه ظالمانهاي است پس از آن
دوري گزینید. 2. از لقمان، تربیت فرزند و اندرزگویی را بیاموزید. 3. مراقب انحرافات عقیدتی فرزندان خود باشید و از آن
جلوگیري کنید. 4. مسائل عقیدتی را براي جوانان با استدلال و تحلیل بیان کنید (تا بپذیرند). *** قرآن کریم در آیات چهاردهم و
پانزدهم سورهي لقمان سفارشهایی در مورد پدر و مادر میکند و با بیان یک مورد استثنا میفرماید: 14 و 15 . وَوَصَّیْنَا الإنسَانَ
بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ امُّهُ وَهْناً عَلَی وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إلَیَّ المَصِ یرُ* وَإنْ جَاهَدَاكَ عَلی أنْ تُشْرِكَ بِی مَا لَیْسَ
لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّ نْیَا مَعْرُوفاً وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أ نَابَ إلَیَّ ثُمَّ إلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَا نَبِّؤُکُمْ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ و به انسان
دربارهي پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش به او باردارشد، درحالی که سستی بر سستی (میافزود.) و از شیر بازگرفتنش در
صفحه 68 از 137
دو سالگی بود- (و به اوگفتیم:) که براي من و پدر و مادرت سپاسگوي! که فرجام (همهي شما) فقط به سوي من است.* و اگر
آن دو، تلاش کنند براي اینکه تو چیزي را که بدان هیچ دانشی نداري، همتاي من قراردهی، پس، از آن دو اطاعت نکن؛ و [لی در
دنیا با آن دو به طور پسندیده همنشینی کن؛ و از راه کسی که به سوي من بازگشته، پیروي کن؛ سپس بازگشت شما فقط به سوي
من است و شما را به آنچه انجام میدادید خبر میدهم. نکتهها و اشارهها: 1. این دو آیه به صورت جملههاي معترضهاي است که
خداي متعال در میان سخنان لقمان فرموده است، ولی با سخنان لقمان در آیهي قبل کاملًا ارتباط دارد و به نوعی تکمیل و توضیح
2. در آیهي قبل لقمان به فرزندش اندرز داد و او را از شرك ورزیدن بازداشت. آنهاست. ص: 216
ممکن است به دنبال آیهي قبل، کسی فکر کند که هرچه پدر و مادر گفتند باید اطاعت کرد؛ از این رو در این آیات خداي متعال
از طرفی سفارش میکند که نسبت به پدر و مادر سپاسگزار باشید و از طرف دیگر یادآور میشود که اگر آنان شما را به شرك
دعوت کردند، از آنان پیروي نکنید. 3. سپاس پدر و مادر آنقدر مهم است که خداي متعال خودش در مورد آن سفارش کرده
است و در این آیات سپاسگزاري از پدر و مادر، در کنار شکرگزاري از خدا قرار گرفته است و این اهمیت ویژهي مطلب را نشان
میدهد؛ یعنی همانطور که شکر مرا به جا میآوري که نعمتهاي فراوان به تو دادم، سپاسگزار پدر و مادرت نیز باش. 4. موضوع
است نه مسلمان؛ پس نیکی به پدر و مادر یکی از وظایف انسانی ما و از موارد حقوق بشر است. 5. سپاسگزاري از پدر « انسان » آیه
و مادر گاهی لفظی است که همان اظهار تشکر است و گاهی عملی است یعنی انسان زحمات آنان را تا حدودي جبران کند و
سخنان آنان را بشنود و اطاعت نماید. 6. در احادیث اسلامی نسبت به پدر و مادر زیاد سفارش شده است تا آن جا که در حدیثی از
پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که پدر و مادرت را اطاعت کن و به آنان نیکی نما، چه زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند!
و در حدیث دیگري روایت شده که شخصی از پیامبر صلی الله علیه و آله سه بار پرسید به چه کسی نیکی کنم، حضرت فرمود: «1»
ص: 217 و از امام رضا علیه السلام روایت شده که «2» . به مادرت و در بار چهارم فرمود به پدرت »
و در حدیث دیگري از ایشان روایت «1» ! فرمودند: هرکس از پدر و مادرش سپاسگزاري نکند، شکر خدا را به جا نیاورده است
و نیز از آن «2» ! شده که نیکی به پدر و مادر واجب است و گرچه مشرك باشند، ولی از آنها درمورد نافرمانی خدا اطاعت مکن
7. در این آیات با این که موضوع «3» . حضرت روایت شده که اگر پدر و مادرت منحرف هستند براي آنان دعاکن و صدقه بده
سپاسگزاري از پدر و مادر است، اما زحمات مادر یادآوري و برآنان تأکید شده است. این مادر است که حدود نه ماه فرزند را
حمل و از خون خویش او را تغذیه میکند و از این رو خود ضعیف وسست میشود که گاهی آثار آن تا آخر عمر هویداست. و
و او را در دامان محبت خود میپرورد و از گزند حوادث و بیغذایی «4» مادر است که حدود دو سال فرزندش را شیر میدهد
حفظ میکند؛ از این روست که انسان باید نسبت به مادر محبت بیشتري بنماید و به یاد ص: 218
ایثارگريهاي او باشد. 8. در قرآن مکرراً نسبت به پدر و مادر سفارش شده است، اما نسبت به فرزندان سفارش نشده که پدر و
چرا که محبت پدر و مادر نسبت به فرزندان یک امر طبیعی و فطري است و آنان با وظایف خود آشنا «1» ؛ مادر به آنان محبت کنند
هستند و به آن عمل میکنند اما برخی از فرزندان ایثار پدر و مادر را فراموش و وظایف خود را ترك میکنند و این دردناكترین
9. توحید مقدم بر رابطهي فرزند با پدر و مادر اوست؛ یعنی اگر آنان «2» . حالت براي پدر و مادر و مصداق بارز ناسپاسی است
انسان را به قطع رابطه با خدا و شرك فراخواندند، فرزند نباید سخن آنان را در این مورد اطاعت کند و باید استقلال فکري و عقیده
چیزي است که دلیل ندارد، چون اصلًا همتایی براي خدا نیست « شرك » 10 . در این آیات اشاره شده که «3» . به توحید را حفظ کند
تاکسی بدان علم داشته باشد. یعنی شرك قابل اثبات نیست و دلیل ندارد و همین بزرگترین دلیل بر بطلان آن است. 11 . معیار
اشاره به آن است که پدر و « جَاهَداك » است پس انسان حق ندارد جاهلانه و ناآگاهانه از چیزي پیروي کند. 12 . تعبیر « علم » اطاعت
مادر ممکن است از راه دلسوزي بکوشند که عقاید شركآمیز خود را به فرزندان بیاموزند تا به گمان خود سعادت آنان را تأمین
صفحه 69 از 137
کنند؛ یعنی آنها حتی در این مورد نیز قصد دلسوزي دارند. 13 . با پدر و مادر مشرك نیز به طور شایسته و پسندیده رفتار کنید و با
آنها مصاحبت و همراهی نمایید؛ یعنی هر چند عقاید آنان را قبول ندارید ولی آنها پدر و مادر شما هستند، پس در همان حال که
توحید و استقلال فکري خود را حفظ میکنید حریم و احترام پدر و مادر را نیز نگه دارید. ص: 219
. 14 . راه توبه کاران مطلوب خداست و چون همه به سوي او باز میگردید، پس از همین حالا توبه و بازگشت را شروع کنید. 15
خدا کارها را زیر نظر دارد و در نهایت انسان را از اعمالش آگاه میکند. آري؛ اعمال شما کاملًا ضبط میشود و هم چون فیلم و
. نوار به شما ارائه میشود. آموزهها و پیامها: 1. قدر زحمات پدر و مادر را بدانید و از آنان تشکر کنید، اگرچه کافر باشند. 2
خدمت به پدر و مادر، از وظایف انسانی شماست. 3. زحمات مادر را فراموش نکنید. 4. تشکر از پدر و مادر همردیف
سپاسگزاري از خداست. 5. با مطالعه در مورد دوران طفولیت خود قدرشناس زحمات مادر شوید. 6. فرمان خدا، مقدم بر فرمان
پدر و مادر است. 7. راه بازگشت به سوي خدا را برگزینید و به راه شرك بدون دلیل نروید. 8. از روز بازگشت و افشاشدن
اعمالتان بیمناك باشید و رفتار نیکویی با پدر و مادر داشته باشید. *** ص: 220 پدر و مادر در
2. به آنان کوچکترین سخن ناراحت کنندهاي نگویید .( قرآن و حدیث الف) حقوق پدر و مادر: 1. به آنان نیکی کنید (اسراء، 23
.( 3. با آنان کریمانه و بزرگوارانه سخن بگویید (اسراء، 24 .( (بقره، 83 ؛ نساء، 36 ؛ انعام، 151 ؛ اسراء، 24 ؛ عنکبوت، 8 و احقاف، 15
نیکی کنید » .7 .( 6. سپاسگزار آنان باشید (لقمان، 14 .( 5. به آنان دعا کنید (اسراء، 25 .( 4. در برابر آنان فروتن باشید (اسراء، 25
نیکی به پدر و مادر بعد از مرگ آنان نیز لازم است » .8 .«1» ( امام صادق علیه السلام ) «. به پدر و مادر اگر چه مشرك یا فاجر باشند
حق پدر آن است که کاملًا از او » .9 .«2» ( رسول اکرم صلی الله علیه و آله ) «.( (مثل نماز، صدقه، حج، روزه و استغفار براي آنان
حق پدر آن است که او را با نام نخوانید، جلوتر از او راه نروید، قبل از او » .10 .«3» ( امیرالمؤمنین علی علیه السلام ) «. اطاعت کنید
ب) پدر مهمتر است یا مادر: 1. زحمات مادر در دوران .«4» ( امام کاظم علیه السلام ) «. ننشینید، موجبات دشنام به او را فراهم نکنید
پیامبر ) «. بهشت تحت گامهاي مادران است » .2 بارداري را فراموش نکنید (لقمان، 14 ). ص: 221
و در حدیث دیگري ایشان در پاسخ کسی که از نیکی به افراد پرسید سه بار به مادر اشاره کردند و «1» .( اکرم صلی الله علیه و آله
در مرتبهي چهارم از پدر یاد فرمودند. ج) در چه مواردي از پدر و مادر اطاعت نکنیم: 1. اگر پدر و مادر تلاش کردند شما را به
امام ) «. در همه چیز از آنان اطاعت کنید مگر در مورد نافرمانی خدا » .2 .( شرك بکشانند اطاعت نکنید (عنکبوت، 8 و لقمان، 15
رسول اکرم ) «. نیکی به پدر و مادر عمر را زیاد و رزق را فراوان میکند » . د) پیامدهاي نیکی به پدر و مادر: 1 «2» .( علی علیه السلام
به پدرانتان نیکی کنید » .3 «4» .( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. پدر و مادر بهشت و دوزخ تو هستند » .2 «3» .( صلی الله علیه و آله
محبوبترین کار نزد خدا بعد از نماز در وقت، نیکی به » .4 «5» .( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. تا فرزندانتان به شما نیکی کنند
رسول اکرم صلی الله علیه و ) «. خشنودي خدا در خشنودي پدر است » .5 «6» .( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. پدر و مادر است
ص: 222 ه) پیامدهاي بدکاري نسبت به پدر و مادر (عاق والدین): 1. عاق پدر و مادر «7» .( آله
نگاه تند به آنان کردن، با » چیست؟ از پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام و امام صادق علیه السلام روایت شده که
عاق پدر و مادر از » .2 «1» «. خشم به آنان نگریستن، آنان را ناراحت کردن، کشتن یکی از آنان و ... موجب عاق میشود
دو چیز است که در دنیا کیفر آن با شتاب » .3 «2» .( رسول اکرم صلی الله علیه و آله ) «. بزرگترین گناهان نزد خدا در رستاخیز است
عاق پدر و مادر موجب محرومیت از آمرزش » .4 «.( رسول اکرم صلی الله علیه و آله ) «. داده میشود: ستمکاري و عاق پدر و مادر
امام رضا علیه ) «. عاق پدر و مادر، توفیق اطاعت از خدا را از انسان سلب میکند » .5 «4» .( رسول اکرم صلی الله علیه و آله ) «. میشود
کسی که عاق پدر و مادر » .7 «6» .( امام صادق علیه السلام ) «. کسی که علیه پدرش دعا کند، موجب فقر او میشود » .6 «5» .( السلام
امام هادي ) «. عاق پدر و مادر موجب ذلت و قلت میشود » .8 «7» .( امام صادق علیه السلام ) «. شود نمازش مورد قبول واقع نمیشود
صفحه 70 از 137
ص: 223 قرآن کریم در آیهي شانزدهم سورهي لقمان به علم بیکران الهی و «8» .( علیه السلام
حاضر کردن اعمال در رستاخیز اشاره میکند و میفرماید: 16 . یَا بُنَیَّ إنَّهَا إنْ تَکُنْ مِثْقَالَ حَبَّۀٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَ خْرَةٍ أوْ فِی
السَّمَوَاتِ أوْ فِی الأرْضِ یَأتِ بِهَا اللَّهُ إنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ (لقمان گفت:) اي پسرکم! در حقیقت، اگر آن (کردارتو) هم وزنِ دانهاي از
سپندان باشد و در صخرهاي یا در آسمانها یا در زمین قرار گیرد، خدا آن را (براي حساب) می آورد؛ [چرا] که خدا لطیفِ آگاه
به گیاهی گفته میشود که دانههاي سیاه بسیار کوچکی دارد و در کوچکی ضرب المثل شده « خَردَل » . است. نکتهها و اشارهها: 1
است. این تعبیر اشاره به آن است که اعمال شما هر اندازه کوچک باشد باز هم خدا آنها را جمعآوري و حساب میکند و چیزي
2. آگاهی انسان از این که همهي اعمال نیک و بد او در صفحهي علم الهی ضبط میشود و «1» . در دستگاه الهی گم نمیشود
مورد محاسبه قرار میگیرد، عامل کنترل کنندهي انسان و زمینهساز اصلاحات فردي و اجتماعی است، به طوري که هر کس به این
براي نشان دادن مکانهاي « صَ خْره » . مطلب توجه داشته باشد، به طرف کارهاي نیک میرود و از کارهاي بد دوري میگزیند. 3
زمین) براي نشان دادن مکانهاي دور است، که خدا از همهي این مکانها آگاه ) « ارض » آسمانها) و ) « سموات » سخت و محفوظ و
است و هیچ چیز مانع علم او نمیشود؛ چرا که علم ص: 224 او حضوري است و او در همه جا
از مادهي لُطف است که در مورد اجسام به معناي سبکی است و گاهی به معناي دقیق، رسیدگی « لطیف » . حاضر و ناظر است. 4
پنهانی به امور، خالق اشیاي ظریف و ناپیدا، اهل مدارا و رفاقت، پاداش دهندهي اهل وفا و بخشایندهي اهل جفا و آن که عطاي
به کار میرود و در مورد حرکات به معناي حرکات کوچک و زود گذر است. گاهی نیز به معناي «1» خود را کم میشمارد
موجودات و کارهاي بسیار دقیق و باریک به کار میرود که با حسّ قابل درك نیستند. و این که میگوییم خدا لطیف است، یا
بدان معناست که ذات پاك او با احساس کسی درك نمیشود و یا آن که او آفرینندهي چیزهاي ریز و ناپیدا و داراي افعالی است
«2» . که از محیط قدرت ما بیرون است؛ همان گونه که در برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام نیز بدین معنا اشاره شده است
. آموزهها و پیامها: 1. همهي اعمال کوچک و بزرگ و ظاهر و پنهان شما ضبط و محاسبه میشود (پس مراقب اعمال خود باشید). 2
به یاد رستاخیز و حسابرسی دقیق آن باشید. 3. هم چون لقمان فرزندان خود را با علم بیکران الهی و حساب رستاخیز آشنا سازید.
*** قرآن کریم در آیهي هفدهم سورهي لقمان به چهار پند لقمان در مورد احکام عبادي و اجتماعی و شکیبایی در مشکلات
اشاره میکند و میفرماید: 17 . یَا بُنَیَّ أقِمِ الصَّلاةَ وَأمُرْ بِالمَعْرُوفِ وَا نْهَ عَنِ المُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَی مَا أصَابَکَ إنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الامُورِ اي
پسرکم! نماز را برپا دار و به [کار] پسندیده فرمان بده و از [کار] ناپسند منع کن و در برابر آنچه (از مشکلات) که به تو میرسد،
شکیبا باش؛ که این [حاکی از تصمیم استوار (شما در) کارهاست؛ ص: 225 نکتهها و اشارهها: 1. در
آیات پیشین پندهاي لقمان در مورد امور اعتقادي و اصول دین، هم چون توحید و معاد بود و اینک در این آیه در مورد احکام و
فروع دین اندرز میدهد و در مورد وظایف فردي و اجتماعی، یعنی نماز، امر به معروف و نهی از منکر سفارش میکند. 2. نماز
مهمترین راه پیوند انسان با معبود خویش است و آن قدر اهمیت دارد که ستون دین شمرده شده است. نماز روح را پاك و زندگی
را روشن میکند و نور ایمان را در قلب انسان میتاباند و انسان را از کارهاي زشت باز میدارد. 3. همان طور که در دین اسلام
نماز وجود دارد، در ادیان پیشین در عصر لقمان نیز نماز وجود داشته است، هر چند ممکن است شکل و جزئیات آنها متفاوت بوده
است؛ بنابراین از کارهاي نیک به عنوان اموري « ناشناس » به معناي « منکر » و « شناخته شده » در لغت به معناي « معروف » . باشد. 4
شناخته شده و از کارهاي زشت و ناپسند به عنوان اموري ناشناس یاد شده است چه این که فطرت پاك انسانی با دستهي اول آشنا و
با منکرات ناآشناست. آیات فراوان قرآن و روایات متعددي که در مورد امر به معروف و نهی از منکر آمده است، اهمیت این دو
وظیفهي اجتماعی را نشان میدهد. براي مثال، از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمودند: امر به معروف و نهی از منکر دو
واجب بزرگ الهی است که بقیهي واجبات با آنها بر پا میشوند و به وسیلهي این دو، راهها امن میگردند و کسب و کار مردم
صفحه 71 از 137
حلال میشود و حقوق افراد تأمین میگردد و در سایهي آنها زمینها آباد و از دشمنان انتقام گرفته تفسیر قرآن مهر جلد شانزدهم،
و در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که اگر «1» . ص: 226 میشود و در پرتو آنها همهي کارها رو به راه میگردد
امر به معروف و نهی از منکر نکنید خدا ستمگران را بر شما مسلط میکند و دعایتان مستجاب نمیشود و توبهي شما قبول نخواهد
5. از آن جا «2» .« امر کنندهي به معروف و نهی کننده از منکر از بهترین مردم به شمار میآید » شد. و نیز از ایشان روایت شده که
که کارهاي ناپسند افراد در اجتماع به صورت زیانهاي اجتماعی درمیآید، پس عقل اجازه میدهد که افراد اجتماع در پاك نگه
داشتن محیط زیست خویش، بکوشند؛ زیرا هر آتشی که در اجتماع برافروخته گردد، به نقاط دیگر نیز سرایت خواهد کرد. آري؛
گناهکاران در اجتماع، هم چون مسافران کشتی هستند که میخواهند قسمتی از کشتی را سوراخ کنند و جامعهي انسانی را نابود
بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفهي عقلی و یک حقّ طبیعی انسانهاست که ناشی از پیوند سرنوشت «3» . سازند
انسانها در اجتماع است. پس آیات و روایات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر ارشادي هستند. 6. از مجموع آیات قرآن در
مورد امر به معروف و نهی از منکر برمیآید ص: 227 که امر به معروف و نهی از منکر داراي دو
مرحله است: الف) مرحلهي فردي که یک وظیفه و واجب عمومی است و هر کس موظف است به تنهایی ناظر اعمال دیگران باشد
و از آن جا که توانایی افراد محدود است، شعاع این مرحله نیز محدود است و از حد تذکّر، اندرز دادن، اعتراض کردن و انتقاد
نمودن به خلافکاران و مفسدان تجاوز نمیکند. ب) مرحلهي دوم امر به معروف و نهی از منکر مخصوص گروهی خاص از مردم
مسلمان است که به صورت جمعی عمل میکنند و یک واجب کفایی و داراي قدرت و شعاع عمل وسیعی است. این مرحله که از
شئون حکومت اسلامی به شمار میآید، شامل شدت عمل و اجراي حدود و تعزیرات نیز میشود. البتّه مرحلهي دوم باید زیر نظر
حاکم شرع و با اجازهي حکومت اسلامی انجام گیرد، تا از هرج و مرج در جامعه جلوگیري شود. این همان چیزي است که امروزه
تحت عنوان بازرسی و نظارت و یا حتی سازمانهاي امر به معروف و نهی از منکر در برخی کشورهاي اسلامی اجرا میشود که
7. امر به معروف و نهی از منکر مراتبی نیز دارد؛ یعنی ابتدا انسان باید قلباً از کار ناپسند ناراحت شود و «1» . لازم است تکمیل شود
در مرتبهي دوم آثار ناراحتی در چهرهي او نمایان شود و سپس با اشاره یا گفتار نرم و مؤدبانه و از روي دل سوزي انجام وظیفه کند
و جز در موارد ضروري از راههاي مسالمتآمیز وارد شود، تا امر به معروف و نهی از منکر او اثر معکوس به جاي نگذارد. امر
کننده و نهی کننده باید معروف و منکر را به خوبی بشناسد و در جایی اقدام کند که احتمال تأثیر داشته باشد و مفسدهي مهمی به
8. امر به معروف و نهی از منکر با آزادي انسان منافاتی ندارد؛ چرا ص: 228 «2» . دنبال نداشته باشد
که از طرفی این یک قانون پذیرفته شده در اسلام است که در قرآن بیان شده و مسلمانان آن را پذیرفتهاند؛ پس آزادي هر مسلمانی
در چهار چوب قانون اسلام، منافاتی با امر به معروف و نهی از منکر ندارد. و از طرف دیگر، زندگی اجتماعی که براي بشر فواید و
برکات فراوانی دارد، محدودیتهایی را نیز براي انسان به بار میآورد و افراد اجتماع در سرنوشت هم اثر دارند و یکی از این موارد
همان حقّ طبیعی نظارت عمومی است که به عنوان یک وظیفهي عقلی نیز مطرح است و ما آن را امر به معروف و نهی از منکر
به معناي ارادهي محکم است و در این جا یا به معناي کارهایی است که از طرف خدا دستور محکم در « عَزْم » میخوانیم. 9. واژهي
مورد آنها داده شده است و یا کارهایی است که عزم آهنین و تصمیم راسخ انسان را میطلبد. یعنی صبر و استقامت در برابر
آموزهها و پیامها: 1. هم چون «1» . مصیبتها نیاز به تصمیم جدّي دارد که انسان در برابر مشکلات تسلیم نشود و مقاومت نماید
لقمان احکام و استقامت را به فرزندان خود بیاموزید. 2. به وظایف عبادي و اجتماعی خویش، هم چون نماز، امر به معروف و نهی
*** از منکر اهمیت دهید. 3. در برابر مشکلات عزم خود را جزم کنید و استقامت نمایید. ص: 229
قرآن کریم در آیات هیجدهم و نوزدهم سورهي لقمان به پندهاي اخلاقی لقمان در مورد روابط اجتماعی اشاره میکند و
میفرماید: 18 و 19 . وَلا تُ َ ص عِّرْ خَ دَّكَ لِلنَّاسِ وَلا تَمْشِ فِی الأرْضِ مَرَحاً إنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ* وَا قْصِ دْ فِی مَشْیِکَ
صفحه 72 از 137
وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إنَّ أنکَرَ الأصْوَاتِ لَصَوْتُ الحَمِیرِ و از مردم، رخت را (متکبّرانه) برنتاب؛ و در زمین با سرمستی و تکبّر راه نرو،
[چرا] که خدا هیچ متکبّر خیالپردازِ فخرفروشی را دوست ندارد؛* و در راه رفتنت، مُعتدل باش و صدایت را فروکاه؛ [چرا] که
مسلماً، ناپسندترین صداها، صداي الاغهاست! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات از دو صفت نهی شده است که عبارتانداز: خود
برتربینی و خودپسندي و به دو صفت فرمان داده شده است که عبارتانداز: اعتدال در عمل و سخن. آري؛ اگر کسی این چهار
نوعی بیماري براي شتران است با « تُصعّر » . صفت را رعایت کند زندگی موفقی خواهد داشت و در میان مردم محبوب خواهد شد. 2
این نشانه که گردن خود را کج میکنند. این واژه اشاره دارد که انسانهاي متکبّر به نوعی بیماري روانی و اخلاقی گرفتار شدهاند.
به معناي غرور و مستی ناشی از نعمت است که انسانهاي متکبّر ثروتمند، در هنگام راه رفتن به صورتی مغرورانه و « مَرَح » .3 «1»
مستانه حرکت میکنند که قرآن این صفت زشت را سرزنش میکند. ص: 230 بگذر ز کبر و ناز،
که دیدست روزگار چین قباي قیصر و طرفِ کلاه کی هشیار شو که مرغ چمن مست گشت هان بیدار شو که خواب عدم در پی
چون از شخصیت واقعی خود «1» ، است هی! (حافظ) 4. انسانهاي مغرور و متکبّر، در اثر خیالات، گرفتار خود بزرگ بینی شدهاند
به معناي کسی است که نسبت به دیگران فخرفروشی « فَخُور » . تصویر درستی ندارند، بلکه گرفتار نوعی از خودبیگانگی هستند. 5
میکند و این فخرفروشی در اعمال و کردار او ظاهر میشود. 6. در احادیث روایت شده که روزي پیامبر صلی الله علیه و آله مردم
آنان جواب دادند که: «؟ اینها براي چه چیز جمع شدهاند » : را مشاهده کردند که گرد دیوانهاي جمع شدهاند، حضرت پرسیدند
برگرد دیوانهاي که گرفتار صرع است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این دیوانه نیست بیمار است، دیوانهي واقعی کسی است که
7. در احادیث از «2» . متکبرانه گام برمیدارد و همواره به پهلوهاي خود نگاه میکند و پهلوهایش را به همراه شانهها تکان میدهد
پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که هر کس از روي غرور و تکبّر بر زمین راه رود، زمین و هرکس زیر آن و روي آن است به
8. در احادیث اسلامی در مورد معاشرت نیکو با مردم سفارش شده ص: 231 «3» . او لعنت میکنند
است و در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که به دیگران توصیه میکرد: برادر مسلمانت را با روي گشاده ملاقات
و در حدیث دیگر از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: نیکوکاري و حُسن خُلق، خانهها را آباد و عُمرها را «1» . کن
9. و در حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده که تواضع و فروتنی، اصل هر خیر و سعادت است و تواضع «2» . زیاد میکند
مقام بالایی است ... و هر کس براي خدا فروتنی کند، خدا او را بر بسیاري از بندگانش شرافت و برتري میبخشد ... و هیچ عبادتی
10 . در این آیات لقمان حکیم «3» . نیست که مورد قبول خدا و مورد رضایت او قرار گیرد، مگر این که راه ورود آن فروتنی است
به فرزندش پند میدهد که در راه رفتن و سخن گفتن حالت اعتدال را رعایت کن و از افراط و تفریط دوري نما. البتّه روشن است
که تکیهي لقمان بر راه رفتن و آهنگ صدا، به عنوان مثال و مصداق است، و گرنه هرکاري که نشانهي تکبّر و خودپسندي و غرور
باشد، ناپسند است. 11 . لقمان صداي نامناسب و بلند را به صداي الاغ تشبیه کرده است، هرچند در محیط زندگی صداهاي دل
خراشتر از آن (هم چون صداي ص: 232 برخورد دو چیز فلزي) وجود دارد، اما اینها عمومیت
ندارد و زشت بودن غیر از دلخراش بودن است. آري الاغ به خاطر این که بیموقع و گاه بیجهت صداي نکرهاي از خود خارج
میسازد صداي آن ضرب المثل شده است. به قول سعدي شیرین سخن: ز تیشه نخراشد ز روي خارا گِل چنان که بانگ درشت تو
میخراشد دل 12 . مثال زدن به صداي الاغ و آن را زشت شمردن، به معناي توهین به مخلوقات خدا نیست، بلکه بیان یک واقعیت
از مراتب وجود مخلوقات است؛ یعنی انسان با مقام والاي خود ممکن است به مقام پایینتري تنزّل یابد و هم چون الاغ شود. 13 . در
برخی احادیث از امام صادق علیه السلام روایت شده که این آیه را به صداي عطسهي بلند و فریاد زدن در هنگام سخن گفتن تفسیر
روشن است که این موارد از باب بیان مصداق است و شاید تأکید بر صداي الاغ نیز از باب مثال و مصداق صداي «1» . کردهاند
زشت باشد. آموزهها و پیامها: 1. با مردم خوشرفتار باشید و در برابر آنان تکبّر نورزید. 2. خودبرتربینی نوعی خیالپردازي است.
صفحه 73 از 137
3. در کارها و سخنانتان اعتدال را رعایت کنید. 4. خودبرتربینی و خودپسندي مطلوب حق نیست (بلکه فروتنی و خوشرفتاري
محبوب حق است). *** ص: 233
تسخیر موجودات براي انسان
قرآن کریم در آیهي بیستم سورهي لقمان به تسخیر آسمانها و زمین و نعمتهاي ظاهري و باطنی الهی براي انسان و مجادلات
بیدلیل افراد ناسپاس اشاره میکند و میفرماید: 20 . أ لَمْ تَرَوْا أنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَأسْبَغَ مَنْ یُجَادِلُ فِی
اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلا هُديً وَلا کِتَابٍ مُنِیرٍ آیا نظر نکردهاید که خدا (منافع) آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است براي شما
مسخّر ساخت و نعمتهایش را آشکارا و پنهانی بر شما گسترد و تمام کرد؟! و [لی از میان مردم کسیاست که بدون هیچ دانش و
هیچ رهنمود و هیچ کتاب روشنیبخش، در بارهي خدا مجادله میکند. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از تسخیر موجودات آسمانها،
هم چون ماه و خورشید و ستارگان، آن است که خدا آنها را آفریده و در خدمت بشر در آورده است و انسانها از نور و گرما و
فواید دیگر آنها استفاده میکنند؛ و مقصود از تسخیر موجودات زمینی آن است که خدا آنها را آفریده و رام انسان ساخته و در
. خدمت منافع بشر قرارداده است که انسانها بتوانند بر زمین، منابع و حیوانات و گیاهان آن تسلّط یابند و از آنها استفادهکنند. 2
مقصود از نعمتهاي ظاهري و باطنی خدا چیست؟ پاسخ آن است که مفسران قرآن نعمتهاي ظاهري را چند گونه تفسیر کرده و
آن را به معناي نعمتهایی همچون آفرینش، حیات، انواع روزيها و اعضاي ظاهري بدن و سلامت آنها دانستهاند و نعمتهاي
باطنی را به معناي اموري که بدون مطالعه قابل درك نیست، همچون قدرتهاي روحی و قلب و معرفت الهی. تفسیر قرآن مهر جلد
.3 «1» . شانزدهم، ص: 234 البتّه هر کدام از این موارد یکی از مصادیق نعمتهاي ظاهري و باطنی است و منافاتی با همدیگر ندارد
و آفرینش منظم انسان و روزيهاي خداست و « اسلام » ، در احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که نعمت ظاهري
و در حدیث دیگري از امام باقر علیه السلام «2» . نعمت باطنی، پوشاندن زشتیهاي انسان و رسوا نکردن او در برابر مردم است
روایت شده که نعمت ظاهري وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و معرفت الهی و توحید است، اما نعمت باطنی، ولایت اهل بیت
البتّه این گونه احادیث مصادیق یا مصداقهاي کامل نعمتهاي ظاهري و باطنی را «3» . علیهم السلام و پیمان دوستی با آنهاست
برمیشمارند و منافاتی با همدیگر ندارند همان طور که مانع دلالت گستردهي آیه برمصادیق دیگر نیست. 4. مخالفان راه خدا، از
اشاره به معلمان و رهبران « هدایت » اشاره به ادراکات عقلی انسان و « علم » علم و هدایت و کتاب استفاده نمیکنند. شاید واژهي
اشاره به علوم نقلی که از طریق وحی به بشر « کتاب » الهی و دانشمندان باشد که میتوانند انسان را رهبري و راهنمایی کنند و واژهي
میرسد. یعنی مشرکان مخالف دین اسلام، نه خود دانشی دارند و نه به دنبال راهنمایان بشریت میروند و نه از علوم نقلی کمک
میگیرند؛ و از این رو به مجادلات و مباحثات بیهوده میگرایند و گمراه میشوند. ص: 235
آموزهها و پیامها: 1. به نعمتهاي الهی در پهنهي آسمان و زمین و در درون و برون بنگرید (و سپاسگزار او باشید). 2. همهي
نعمتهاي الهی آشکار نیست، برخی (همچون ولایت اهلبیت علیهم السلام) پنهان است و نیاز به دقت دارد. 3. در مباحث
اعتقادي، از دانش (عقلی)، نقلی و راهنمایی (رهبران الهی) استفاده کنید. 4. بدون علم و دلیل دربارهي خدا بحث نکنید. *** قرآن
کریم در آیهي بیست و یکم سورهي لقمان پیروي کورکورانه از نیاکان را سرزنش کرده و آن را کاري شیطانی و دوزخی
میخواند و میفرماید: 21 . وَإذَا قِیلَ لَهُمُ ا تَّبِعُوا مَا أنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَ دْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أوَ لَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إلَی عَذَابِ
بلکه آنچه پدرانمان را برآن » : میگویند ،«. آنچه را خدا فرو فرستاده است، پیروي کنید » : السَّعِیرِ و هنگامی که به آنان گفته شود
و آیا (آنان را پیروي میکنند) اگر چه شیطان آنان را به عذاب شعلهي فروزان (آتش) فرا میخوانْد؟! «. یافتهایم پیروي می کنیم
نکتهها و اشارهها: 1. انسان نسبت به فرهنگ گذشتهي خویش میتواند به سه صورت عمل کند: الف) این که همهي عناصر فرهنگ
صفحه 74 از 137
گذشتگان را کنار گذارد. ب) این که همهي عناصر فرهنگ گذشتگان را بپذیرد و از آنها تقلید کند. ج) آن که عناصر مثبت،
سازنده و مستدل آنها را بپذیرد و عناصر خرافی، بدون دلیل و ضد عقل و علم و مخالف دین را کنار گذارد. تفسیر قرآن مهر جلد
شانزدهم، ص: 236 به نظر میرسد که راه صحیح همین شیوهي سوم است و قرآن شیوهي دوم را سرزنش میکند. اصولًا اگر انسان
عقل و فکر خود را در بست در اختیار پیشینیان بگذارد این کار نتیجهاي جز عقبگرد و ارتجاع نخواهد داشت؛ زیرا معمولًا
نسلهاي بعد از نسلهاي پیشین با تجربهتر و آگاهترند، اما مانعی ندارد که نسلهاي آینده آداب و سنّتهاي گذشتگان را تحلیل و
بررسی کنند و آنچه با عقل و منطق و دین سازگار است را حفظ کرده، آنچه خرافه و موهوم و بیدلیل است دور بریزند. 2. تقلید از
افراد میتواند به چند صورت باشد: الف) تقلید عالِم از عالِم که صحیح نیست. ب) تقلید عالِم از جاهل که باز هم صحیح نیست.
ج) تقلید جاهل از جاهل که این هم صحیح نیست. د) تقلید افراد نا آگاه از دانشمندان مثل پیروي از نظرهاي پزشک متخصص در
امور درمانی، که صحیح و مورد پذیرش همهي عقلاست و در همین راستاست که ما تقلید در احکام فرعی دین از مراجع تقلید را
میپذیریم. قرآن کریم در آیهي فوق تقلید کورکورانهي افراد از نیاکان جاهل را سرزنش میکند و در همین راستاست که ما تقلید
در اصول دین را صحیح نمیدانیم. 3. آیهي 170 سورهي بقره مشابه این آیه است با این تفاوت که در پایان آن آیه اشاره میکند
و در این جا بر شیطانی بودن و دوزخی «! آیا از پدران خودتان پیروي میکنید، اگرچه هیچ تعقّل نکرده و هدایت نشده باشند » : که
بودن کار پدرانشان تأکید میکند. 4. قرآن کریم در این آیه پرده را کنار میزند و حقیقت پیروي کورکورانه از نیاکان را نشان
میدهد؛ یعنی پیروي از نیاکان ظاهري فریبنده دارد که چهرهي واقعی آن پیروي از شیطان و فرجام آن دوزخ است. تفسیر قرآن مهر
جلد شانزدهم، ص: 237 یعنی در پس پردهي خرافهها و بتپرستی و شرك پدرانتان، شیطان ایستاده است و فرمان میدهد؛ آیا
در اصل به معناي هر موجود شرور و پلید است اعم از آن که انسان یا جن باشد و به « شیطان » . بازهم از او اطاعت میکنید! 5
در این آیه ممکن است مقصود از شیطان همان ابلیس مشهور باشد که «1» . مشهور نیز به همین مناسبت شیطان میگویند « ابلیس »
پدران مشرکان و نیز خود آنان را فریب میدهد. آموزهها و پیامها: 1. از نیاکان خود کورکورانه تقلید نکنید. 2. پیروي کورکورانه
از پدران، کاري شیطانی است که انسان را به دوزخ میکشاند. 3. مخالفان اسلام، دلیل منطقی براي دفاع از عقاید خود ندارند.
*** قرآن کریم در آیهي بیست و دوم سورهي لقمان به سعادتمندي مؤمنان نیکوکار اشاره میکند و میفرماید: 22 . وَمَنْ یُسْلِمْ
وَجْهَهُ إلَی اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالعُرْوَةِ الوُثْقَی وَإلَی اللَّهِ عَاقِبَۀُ الامُورِ و کسی که چهرهاش (: وجودش) را تسلیم خدا کند،
در حالی که او نیکوکار است، پس قطعاً، به دستاویزي استوار تمسّک جسته است؛ و فرجام همهي کارها فقط به سوي خداست.
است و از آنجا که صورت شریفترین عضو ظاهري بدن است، به عنوان « صورت » در اصل به معناي « وَجْه » . نکتهها و اشارهها: 1
کنایه از ذات انسان به کار رفته ص: 238 است و مقصود آن است که انسان با تمام وجود به ذات
پروردگار توجه کند، ایمان آورد و تسلیم فرمان او باشد تا به دستگیرهي محکم الهی چنگ زند. من همان روز دل و صبر به یغما
به معناي دستگیرهي محکم است و اشاره به آن دارد که هرکس « العُروةِ الوُثقی » . دادم که مقیّد شدم آن دلبر یغمایی را (سعدي) 2
بخواهد از درهي عمیق مادیگري به بلندترین قلههاي معرفت و معنویت راه یابد، نیازمند دستگیرهاي محکم است که این دستگیره
عُروة » همان ایمان و نیکوکاري است. 3. در احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام روایت شده که مقصود از
البتّه این گونه «1» . امام علی علیه السلام و دوستی با آل محمد صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام است « الوثقی
احادیث مصداقهاي روشن و کامل آیه را بیان میکند و منافاتی با وجود مصادیق دیگر هم چون توحید و تقوا ندارند. 4. سعادت
انسان دو بخش اعتقادي و عملی دارد که بر هم دیگر تأثیر دارند و هر کس ایمان را با عمل همراه سازد، به دستگیرهي محکم الهی
چنگ زده است و سعادتمند خواهد شد. آموزهها و پیامها: 1. دستگیرهي محکم نجات، ایمان و نیکوکاري است. 2. نجات و
سعادت دو بخش اعتقادي و عملی دارد (و تکیه بر یک بخش کافی نیست). 3. با تمام وجود تسلیم حق باشید که فرجام همهي
صفحه 75 از 137
کارها فقط به سوي اوست. *** ص: 239 قرآن کریم در آیات بیست و سوم و بیست و چهارم
سورهي لقمان با دلداري به پیامبر صلی الله علیه و آله، به کافران هشدار داده، میفرماید: 23 و 24 . وَمَنْ کَفَرَ فَلا یَحْزُنْکَ کُفْرُهُ إلَیْنَا
مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّؤُهُمْ بِمَا عَمِلُوا إنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ* نُمَتِّعُهُمْ قَلِیلًا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إلَی عَذَابٍ غَلِیظٍ و کسی که کفر ورزد، پس کفر او
تو را اندوهگین نسازد؛ (زیرا) بازگشتشان تنها به سوي ماست و آنان را از آنچه انجام دادهاند، خبر میدهیم؛ [چرا] که خدا به
(اسرار) درون سینهها داناست.* اندکی آن [کافر] ها را (از دنیا) برخوردار میکنیم، سپس آنان را به سوي عذابی سخت میکشانیم؛
نکتهها و اشارهها: 1. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نسبت به مردم بسیار دلسوز بود و حتی از کفرکافران به شدّت اندوهگین
میشد که چرا آنان لجاجت میکنند و راه دوزخ را برمیگزینند، از این رو خداي متعال پیامبرش را در این آیات دلداري میدهد
به معناي خبر مهم، صریح، آشکار و خالی « نبأ » . که ناراحت مباش (آنان به خود ستم میکنند و تو وظیفهي خود را انجام دادهاي). 2
از دروغ است. این تعبیر اشاره به آن است که خدا در رستاخیز چنان افشاگري صریح و آشکاري از اعمال انسانها میکند که جاي
به معناي درون سینههاست که کنایه از اسرار درونی انسانهاست. همان طور که « ذات الصُدور » . انکار و اعتراض باقی نمیماند. 3
پس مقصود قفسهي سینه انسان نیست، بلکه اسرار درون ذهن و «. اسرار این مطلب درون سینهي من است » درفارسی نیز میگوییم
دل او مراد است. 4. نعمتهاي دنیويِ کافران اندك است، چون دنیا با همهي بزرگیاش در برابر نعمتهاي معنوي و اخروي ناچیز
است. این نعمتهاي اندك دنیوي را نیز خداوند به آنها داده است (تا آنان را امتحان کند) و به آنان هشدار میدهد که فرجام آنان
به سوي دوزخ است. ص: 240 آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی آن قدر دلسوزند که حتی به خاطر
مخالفان خود نیز اندوهگین میشوند. 2. رهبران الهی به خاطر کافران لجوج ناراحت نباشند که حسابشان با خداست. 3. خدا از
اعمال و نیز از باطن ذهن شما و افکارتان آگاه است (پس مراقب اعمال و عقاید خود باشید). 4. کافران از رستاخیز و افشاگريهاي
آن و عذاب شدیدش بهراسند (و دست از کفر بردارند). 5. دنیا باهمهي بزرگیاش، اندك و ناچیز است. 6. کافران در رستاخیز از
خود اختیاري ندارند و با اجبار آنان را به سوي دوزخ میبرند (پس براي آن روز اندیشه کنید). ***
سه صفت خدا (مالک- توانگر- ستوده)
قرآن کریم در آیات بیست و پنجم و بیست و ششم سورهي لقمان با بیان سه صفت خدا به اعتراف کافران نسبت به خالقیت خدا و
نادانی آنان اشاره میکند و میفرماید: 25 و 26 . وَلَئِنْ سَأ لْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالأرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الحَمْدُ للَّهِ بَلْ أکْثَرُهُمْ لا
«؟ چه کسی آسمانها و زمین را آفرید » : یَعْلَمُونَ* للَّهِ مَا فِی السَّمَوَاتِ وَالأرْضِ إنَّ اللَّهَ هُوَ الغَنِیُّ الحَمِیدُ و اگر از آن [کافر] ها بپرسی
بلکه بیشترشان نمیدانند.* آنچه در آسمانها و زمین است فقط از آنِ «. ستایش مخصوص خداست » ؛ بگو ،« خدا » : حتماً میگویند
خداست؛ [چرا] که تنها خدا توانگر [و] ستوده است. ص: 241 نکتهها و اشارهها: 1. در این دو آیه به
2. مشرکان «1» . چهار صفت خدا اشاره شده است که عبارتانداز: خالقیت، مالکیت، توانگري و ستوده بودن او، که همه حق است
براساس فطرت توحیدي خود منکر خالقیت خدا نبودند و شرك آنان در جهت شرك در عبادت و شفاعت بود که براي بتها قایل
بودند. 3. آفرینشگري خدا دلیل بر ستایش (و پرستش) اوست، ولی مشرکان این را درك نمیکنند که نباید موجودات ناتوانی را
که خود مخلوق هستند، به جاي خالق جهان بپرستند. 4. خدایی که جهان را آفریده است، به طور طبیعی مالک آن نیز هست؛
بنابراین توحید در مالکیت نیز اثبات میشود. 5. تنها خداي توانگر و بینیاز شایستهي پرستش است؛ چرا که همه چیز جهان را
آفریده و نیازمند چیزي نیست و هموحمید و ستوده است؛ چرا که همهي خوبیها و نعمتها از اوست. آري؛ اگر زیبایی گل را
میستاییم یا جاذبهي عشق ملکوتی را وصف میکنیم، در حقیقت او را ستایش میکنیم که این زیباییها از اوست. آموزهها و
پیامها: 1. در آفرینش آسمانها و زمین فکر کنید تا به صفات دیگر خدا پیببرید. 2. شرك و کفر، ریشه در ناآگاهی افراد نسبت به
صفحه 76 از 137
صفات خدا دارد. *** ص: 242 قرآن کریم در آیهي بیست و هفتم سورهي لقمان با یک مثال گویا
به گستردگی موجودات و جهان و عظمت علم خدا اشاره میکند و میفرماید: 27 . وَلَوْ أنَّ مَا فِی الأرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أقْلامٌ وَالبَحْرُ
یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَۀُ أبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ و اگر (برفرض) هر درختی که در زمین است قلم شود، درحالی
که دریا (مرکب شود و) بعد از آن، هفت دریا به کمکش آید، (آفریدهها و) کلمات خدا پایان نمییابد؛ به راستی که خدا
شکستناپذیري فرزانه است. شأن نزول: برخی مفسران حکایت کردهاند که یهودیان به پیامبر صلی الله علیه و آله اشکال نمودند که
و از طرف دیگر در قرآن آمده است که به هر کس حکمت داده شود به او «1» تو از طرفی میگویی بهرهي من از علم اندك است
و این در حالی است که به ما تورات و به تو قرآن داده شده و این سخنان با هم سازگار نیست. در «2» خیر فراوان داده شده است
این جا بود که آیهي فوق فرود آمد و پاسخ آنان را داد و اشاره کرد که علم بشر هراندازه گسترده باشد، دربرابر علم خدا بسیار
نکتهها و اشارهها: 1. آیهي 109 سورهي کهف مشابه این آیه است و در آن جا میفرماید: تفسیر قرآن مهر جلد «3» . اندك است
اي پیامبر) بگو اگر دریاها براي (نوشتن آفریدهها و) کلمات پروردگارم مرکب شود، حتماً دریاها پایان ) » شانزدهم، ص: 243
2. تعبیر «. میگیرد، پیش از آن که (آفریدهها و) کلمات پروردگارم پایان یابد، اگر چه همانند آن (دریاها) را به کمک آنها آوریم
یعنی اگر تعداد زیادي دریا باشد بازهم نمیشود آفریدهها و کلمات الهی را ثبت «1» ؛ در لغت عرب براي بیان کثرت است « هفت »
در اصل به معناي الفاظی است که با آن سخن گفته میشود، و دلالت بر معنا دارد و از آن جا که موجودات این « کلمات » . کرد. 3
میگویند. در این آیه نیز اشاره به موجودات جهان هستی است « کلمۀ اللَّه » جهان دلیل بر علم و قدرت پروردگارند، به هر موجودي
که هر کدام حکایت از صفات گوناگون پروردگار میکنند. 4. جهان هستی و موجودات آن گستردهتر از آن است که شما
میبینید و گمان میکنید؛ یعنی آن قدر جهان عظمت دارد که اگر دریاها مرکب شوند و بخواهند نام و صفات موجودات آن را
بنویسند، دریاها تمام میشود پیش از آن که شمارش تمام شود؛ آري، نشانههاي علم و قدرت الهی بینهایت است. ثناي عزّت
حضرت نمیتوانم گفت که ره نمیبرد آن جا قیاس و وهم و خیال بر آستان عبادت وقوف کن سعدي که وهم منقطع است از
جلال 5. این آیه به علم بیکران الهی نیز اشاره دارد، چرا که اگر جهان هستی و موجودات او بیانتهاست و علم خدا «2» سرادقات
نیز به آنها شهودي و حضوري است، او بر همهي پهنهي هستی احاطهي علمی دارد و در همه جا حاضر است، پس علم خدا نیز
. بیانتها و نامحدود است. ص: 244 آموزهها و پیامها: 1. کلمات و موجودات الهی پایانناپذیرند. 2
انسان به گستردگی موجودات و علم بیکران الهی و دانش اندك خود توجه کند (تا بگوید: دانش من به جایی رسید که دانستم
همی نادانم). *** قرآن کریم در آیهي بیست و هشتم سورهي لقمان به قدرت بیانتهاي خدا اشاره میکند و میفرماید: 28 . مَا
خَلْقُکُ مْ وَلَا بَعْثُکُ مْ إلَّاکَنَفْسٍ وَاحِ دَةٍ إنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِ یرٌ. آفرینش شما و برانگیختن شما (در رستاخیز)، جز همانند (آفرینش و
برانگیختن) یک شخص نیست؛ که خدا شنواي بیناست. شأن نزول: حکایت کردهاند که گروهی از مشرکان قریش مکه، از روي
تعجب در مورد معاد میگفتند: خدا که ما را به گونههاي مختلف آفریده است، چگونه همگان را در یک ساعت آفرینش جدیدي
نکتهها و اشارهها: 1. مفاهیمی هم چون «1» . میدهد (و در قیامت بر میانگیزد)؟ آیهي فوق نازل شد و به سخن آنان پاسخ داد
در مورد موجودات محدود، مثل انسانها، قابل تصور است، اما در برابر قدرت بیپایان الهی و ،« سخت و آسان و کوچک و بزرگ »
علم بیکران او همه چیز یکسان است و آفرینش کل جهان با یک فرد براي او تفاوتی ندارد. او به همه چیز توانا و از همه چیز آگاه
است. 2. برخی مفسران احتمال دادهاند که این آیه اشاره به آن است که خدا روابطی در میان موجودات برقرار ساخته که هم چون
یک واحد هستند و ص: 245 پیوستگی موجودات چنان است که هر کثرتی به وحدت بازمیگردد؛
و « سمیع » 3. تعبیر «1» . پس آفرینش همهي انسانها از همان اصولی پیروي میکند که آفرینش یک انسان از آن تبعیت میکند
ممکن است اشاره به آن باشد که خدا شنوا و بیناست و از تمام ذرّات پراکندهي وجود آنان و اعمال و سخنان انسانها اطلاع « بصیر »
صفحه 77 از 137
. دارد؛ پس میتواند آنها را در رستاخیز مجدداً گردآوري و به حساب اعمال و سخنان آنان رسیدگی کند. آموزهها و پیامها: 1
آفرینش و رستاخیز همه چیز، در برابر قدرت و علم خدا یکسان است. 2. در مورد آفرینش و رستاخیز خودتان مطالعه کنید تا به
عظمت صفات الهی پی ببرید. *** قرآن کریم در آیهي بیست و نهم سورهي لقمان به نشانههاي علم و قدرت خدا در تغییرات
شبانه روز و حرکت ماه و خورشید اشاره میکند و میفرماید: 29 . أ لَمْ تَرَ أنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَسَخَّرَ
الشَّمْسَ وَالقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِي إلَی أجَلٍ مُسَ مّیً وَأنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ آیا نظر نکردهاي که خدا شب را در روز وارد میکند و روز را
در شب وارد میکند و (منافع) خورشید و ماه را مسخّر ساخته، درحالی که هرکدام تا سرآمد معیّنی رواناند؟! و اینکه خدا به آنچه
انجام میدهید آگاه است؟ نکتهها و اشارهها: 1. هرچند این آیه خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله است، اما مقصود آن همهي
مردم جهان هستند که میتوانند با مطالعات کیهان شناسی و دقت در رفت ص: 246 و آمد شبانه
در اصل به معناي داخل کردن و در این جا به معناي داخل کردن شب در روز و « یُولِجُ » . روز، قدرت خدا را بهتر بشناسند. 2
بالعکساست که یا به افزایش و کاهش تدریجی شبانه روز اشاره دارد که در طی چهار فصل سال انجام میشود و یا به تبدیل
تدریجی شب و روز به همدیگر که به صورت ناگهانی صورت نمیگیرد تا انسانها را گرفتار مشکلات سازد. البتّه مانعی ندارد که
آیه به هر دو مطلب اشاره داشته باشد. آري، اینها از نشانهها و مظاهر قدرت خدایند. 3. مقصود از تسخیر ماه و خورشید آن است
اجَل مُسمّی اشاره به » که آنها را در خدمت منافع بشر قرار داده است تا انسان از نور و حرارت و آثار دیگر آنها بهره ببرد. 4. تعبیر
آن است که نظام حرکتی منظومهي شمسی، از جمله ماه و خورشید، جاودانی نیست و روزي با تمام شدن ذخایر خورشید این نظم و
و خداست که این امور را تدبیر میکند و براي حرکت هر کدام زمانبندي خاصی مشخص ساخته «1» حرکت به پایان میرسد
5. خدا از اعمال همه آگاه است؛ زیرا او که نظام دقیق شبانه روز و حرکت خورشید و ماه را تنظیم میکند، میتواند از «2» . است
اعمال شما نیز اطلاع یابد. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه درنظم شبانه روز و حرکت ماه و خورشید، خداشناس شوید. 2. از
جهانشناسی، به قدرت و علم خدا پیببرید. *** ص: 247 قرآن کریم در آیهي سیام سورهي
لقمان به حقانیّت خدا و صفات برتر او و باطل بودن معبودان دیگر اشاره کرده، میفرماید: 30 . ذَلِکَ بِأنَّ اللَّهَ هُوَ الحَقُّ وَأنَّ مَا یَدْعُونَ
مِنْ دُونِهِ البَاطِلُ وَأنَّ اللَّهَ هُوَ العَلِیُّ الکَ بِیرُ این [ها] به خاطر آن است که تنها خدا حقّ است و اینکه آنچه را جز او میخوانند (و
پرستش میکنند)، باطل است و اینکه تنها خدا بلند مرتبه [و] بزرگ است. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات 25 تا 30 لقمان، مجموعاً
به چهارده اسم و صفت خدا اشاره شده یا صریحاً از آنها نام برده شده است که عبارتانداز: خالقیت، مالکیت، علم، قدرت بیانتها،
« باطل » از جهت وجود (و ثبوت) است و « ثابت » به معناي « حق » . غنی، حمید، عزیز، حکیم، سمیع، بصیر، خبیر، حق، علیّ و کبیر. 2
دربرابر آن به معناي چیز غیرثابتی است که (ثبوت و) وجود ندارد و از تعبیر آیه استفادهي انحصار میشود، یعنی حق فقط خداست
3. در این اشاره شده که نشانهها و دلایلی که در آیات قبل بیان شد و قدرت و علم و «2» . و معبودان غیر از او همه باطلاند «1»
صفات دیگر خدا را اثبات کرد، همگی دلیل بر آن است که خدا حق است و معبودان دیگر که مشرکان میپرستند، باطل و بیهوده
اشاره به وجود حقیقی و پایدار و غیرمشروط است که تنها خداست و بقیهي موجودات غیر مستقل و « حق » . و بدون دلیلاند. 4
نیازمند اویند و هر لحظه هستی خود را از خدا میگیرند و در ذات خود چیزي ندارند. ص: 248 پس
آموزهها و پیامها: 1. حق یکی است و آن «1» . هرچه ارتباط موجودات با خدا بیشتر گردد، حقانیّت بیشتري کسب میکنند
خداست. 2. اگر حق طلب هستید، به دنبال خدا بروید که هر کس به دنبال (پرستش) غیر خدا برود باطلگراست. 3. خدا از هر
چیزي برتر و بر همه چیزي مسلط است. *** قرآن کریم در آیات سی و یکم و سی و دوّم سورهي لقمان به نشانههاي خدا در
حرکت کشتیها و آزمایش دریانوردان و توحید فطري آنان اشاره میکند و میفرماید: 31 و 32 . أ لَمْ تَرَ أنَّ الفُلْکَ تَجْرِي فِی البَحْرِ
بِنِعْمَۀِ اللَّهِ لِیُرِیَکُمْ مِنْ آیَاتِهِ إنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَ بَّارٍ شَ کُورٍ* وَإذَا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ
صفحه 78 از 137
إلَی البَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِ دٌ وَمَا یَجْحَ دُ بِآیَاتِنَا إلَّاکُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ آیا نظر نکردهاي که کشتیها در دریا به (برکت) نعمت خدا روان است،
تا برخی از نشانههایش را به شما بنمایاند؟! حتماً، در این [ها] براي هر بسیار شکیباي بسیار سپاسگزار، نشانههایی (عبرتآموز)
است.* و هنگامی که (در دریا) موجی همچون سایبانها آنان را بپوشاند، خدا را در حالی که دین (خود) را براي او خالص
گردانیدهاند، میخوانند؛ و هنگامی که آنان را به خشکی نجات دهد، پس برخی از آنان معتدل میشوند (و برخی به کفرشان
بازمیگردند)؛ و [لی نشانههاي ما را جز هر نیرنگبازِ پیمانشکنِ بسیارناسپاس، انکار نمیکند. ص:
249 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به دو دلیل توحید، یعنی نظم و فطرت اشاره شده است. حرکت منظم کشتیها اشاره به دلیل
نظم است که خداي ناظم را اثبات میکند و خداخواهی کشتیسواران درهنگام بلاها و طوفانهاي دریایی، اشاره به توحید فطري
است؛ یعنی درهنگام سختیها پردههاي غفلت و غرور کنار میرود و فطرت خداشناس انسان را به سوي خداپرستی خالصانه سوق
میدهد. 2. یکی از نشانههاي خدا حرکت کشتیها بر صفحهي اقیانوسها و دریاهاست، حرکت منظمی که براساس قوانین استواري
به معناي بسیار شکیبا و « صبّار شَکُور » همچون وزن مخصوص مواد و میزان غلظت آب و نیروي بادها بناگذاشته شده است. 3. تعبیر
بسیار سپاسگزار است. این تعبیرات اشاره دارد که زندگی دریایی مجموعهاي از بلا و نعمت است که باید در برابر بلاهایش بسیار
شکیبا بود و در برابر نعمتهایش بسیار سپاسگزار. 4. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که ایمان دو نیمه دارد:
در اصل به معناي ابر سایهافکن یا سایبان و یا کوه است و معناي « ظُلَل » .5 «1» . نیمی از آن شکیبایی و نیم دیگر سپاسگزاري است
اول با این آیه سازگارتر است؛ چرا که سخن از پوشاندن امواج است. یعنی امواج غولپیکر، کشتیسواران را همچون ابري
سایهگستر میپوشاند، به طوري که در وحشت فرو میروند و پردههاي غفلت و غرور آنان کنار رفته دستشان از تمام وسایل مادي
6. برخی مفسران برآناند که کوتاه میشود و خداشناسی فطري آنان آشکار میگردد. ص: 250
است که بعد از فتح مکه فرارکرد و در دریاي احمر گرفتار تندباد شد و او با « عکرمۀ بن ابی جهل » آیهي فوق اشاره به اسلام آوردن
اهل کشتی به درگاه خداي یکتا رفتند و او تصمیم گرفت که بعد از نجات خدمت پیامبر بیاید و مسلمان شود و همین کار را کرد و
اما از آن جا که این سوره مکی است و فتح مکه پس از هجرت صورت گرفته است، «1» . در نهایت در یکی از جنگها شهید شد
این دو مطلب باهم ناسازگار است، مگر آن که بگوییم آیه را بر داستان عکرمه تطبیق کردهاند. 7. دریانوردي نوعی آزمون براي
کشتیسواران است. پس از گرفتاري در بلا و پرستش خالصانهي خدا، گروهی بر این عهد و نذر خود باقی میمانند ولی گروهی
چون پیمان با خدا «2» پس از نجات، خدا و پیمان خود را فراموش میکنند. آري؛ این گونه افراد بسیار ناسپاس و پیمان شکن هستند
را شکسته و نسبت به او ناسپاسی کردهاند. 8. در هنگام مشکلات و بلاها، که پردههاي غفلت و غرور کنار میرود، فطرت توحیدي
انسان نمایان میشود، یعنی درهنگام مشکلات انسان میتواند نشانهها و امدادهاي الهی را ببیند. البتّه این حالت منحصر به
کشتیسواري و دریانوردي نیست، بلکه در هواپیماها و خطرهاي دیگر نیز رخ میدهد و از این روست که برخی مشکلات براي
ص: 251 «3» . انسان مایهي خیراست؛ انسان را از خواب غفلت بیدار میسازد و به یاد خدا میاندازد
آموزهها و پیامها: 1. با مطالعات دریانوردي، خداشناس شوید. 2. دریانوردانِ بسیار شکیبا و سپاسگزار میتوانند نشانههاي حق را
در حرکت کشتیها ببینند. 3. توحید فطري را در دریانوردان طوفانزده ببینید. 4. پس از نجات از مشکلات راه اعتدال در پیش
گیرید (و سپاسگزار حق باشید). 5. انسان باید بسیار ناسپاس و پیمانشکن باشد که پس از نجات از مهلکه، نشانههاي خدا را انکار
کند. ***
دنیا و شیطان عوامل فریب و غفلت
قرآن کریم در آیهي سی و سوم سورهي لقمان با یادآوري خدا و رستاخیز، در مورد فریبندگی دنیا و شیطان هشدار میدهد و
صفحه 79 از 137
میفرماید: 33 . یَا أ یُّهَا النَّاسُ ا تَّقُوا رَبَّکُمْ وَاخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَیْئاً إنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا
تَغُرَّنَّکُمُ الحَیَاةُ الدُّ نْیَا وَلا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الغَرُورُ اي مردم! خودتان را از [عذاب پروردگارتان نگهداري کنید و از روزي بهراسید که
هیچ پدري به جاي فرزندش کیفر نمیشود و هیچ فرزندي نیست که او به جاي پدرش چیزي (از عذاب) کیفر شود. به یقین،
وعدهي خدا حقّ است؛ پس هرگز زندگی دنیا شما را نفریبد و هرگز (شیطان) فریبکار شما را نسبت به (آمرزش) خدا فریب ندهد.
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه دو امر و دو نهی صادر شده است: امر اوّل توجه به مبدا؛ ص: 252
امر دوّم توجه به معاد؛ نهی اول در مورد فریبکاري دنیا؛ و نهی دوّم در مورد فریبکاري شیطان و شیطانصفتان. این چهار امر و نهی
مجموعهي کاملی از برنامهي نجات و سعادت انسان است. 2. اگر انسان از طرفی بداند که خدایی هست و در برابر او تقوا داشته
باشد و از طرف دیگر بداند که روز رستاخیزي هست که دادگاه عدل الهی در آن تشکیل میشود و هیچ وکیل و پارتی حتی پدر و
در آن صورت انسان مراقب اعمال خویش خواهد بود و آلودهي گناه و فساد نخواهد شد. 3. در «1» ، فرزند به فریاد کسی نمیرسد
این آیه به دو فریب و خطر بزرگ اشاره شده است. نخست خطر فریبکاري دنیا، که انسان را با زرق و برق خود مشغول میسازد و
گرفتار روزمرگی میکند تا مسئولیتهاي اساسی خویش را فراموش کند و از یاد خدا و قیامت بازماند. بر مهر چرخ و شیوهي او
که اگر انسان «2» اعتماد نیست اي واي بر کسی که شد ایمن زمکر وي (حافظ) و دوّم خطر فریبکاري شیطان و شیطان صفتان است
در ص: 253 برابر دنیا مقاومت کرد و فریب نخورد، اینها به سراغ او میآیند و او را میفریبند، و
را به دو قسم تقسیم کردهاند: دنیاي خوب و « دنیا » وعدههاي حق الهی را باطل و واژگونه جلوه میدهند. 4. در احادیث اسلامی
دنیاي بد. از امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نهج البلاغه دنیاي خوب را اینگونه معرفی میکند: دنیا جایگاه صدق و راستی است
براي کسی که با آن به راستی رفتار کند؛ و خانهي تندرستی است براي کسی که از آن چیزي بفهمد؛ و سراي بینیازي است براي
کسی که از آن توشه برگیرد؛ و محل اندرز است براي کسی که از آنان پند گیرد؛ دنیا مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان
و در برخی احادیث دنیا بد معرفی شده، به طوري که امام «1» . پروردگار و محل نزول وحی الهی و تجارت خانهي دوستان خداست
و در مورد فریب خوردن از دنیا هشدارها داده شده است. این «2» . صادق علیه السلام فرمودهاند: محبت دنیا رأس همهي خطاهاست
دو نوع برخورد با دنیا، به خاطر اختلاف برخورد انسان با دنیاست؛ چراکه اگر انسان از دنیا در راه کمال و سعادت خود در دنیا و
آخرت استفاده کند، بسیار خوب است و اگر دنیا را هدف خود قرار دهد و از یاد کمال، سعادت و خدا و آخرت باز بماند،
نکوهیده و بد است. 5. محبت دنیا و راه علاج آن: امام خمینی رحمه الله در این مورد مینویسند: ریشهي حب دنیا و نفس- که به
منزلهي ریشهي اصلی است- و فروع آنها از حرص و طمع و حب زن و فرزند و مال و جاه و امثال تفسیر قرآن مهر جلد شانزدهم،
ص: 254 آن، تا در نفس، نورس و نونهال است، اگر انسان را بخواهد از آنها جدا کنند و ببرند، زحمتی ندارد، ... درخت هر چه
بزرگ شود، چند متري بیشتر از زمین را فرا نگیرد و ریشه ندواند، ولی درخت حُب دنیا به تمام پهنا در عالم طبیعت- در ظاهر و
آموزهها «1» . باطن- ریشه افکند و لهذا از بُن کندن این درخت، به سلامت ممکن نیست. انسان با این محبت در خطري عظیم است
و پیامها: 1. به یاد مبدأ و معاد باشید. 2. در رستاخیز فریادرسی ندارید، پس از هماکنون توشهي تقوا برگیرید. 3. مراقب باشید
فریبکاران وعدههاي حق الهی را واژگونه جلوه ندهند. 4. دنیا و شیطان (و شیطانصفتان) عوامل فریب شمایند (مراقب آنها باشید).
دنیا را دنیا نامیدند به خاطر این که » . *** ص: 255 دنیا در قرآن و حدیث الف) دنیا چیست؟ 1
دنیا بازاري است که گروهی در آن سود میکنند و گروهی در آن زیان » .2 «1» .( امام علی علیه السلام ) «. پستترین از هر چیز است
کالاي دنیا نسبت به آخرت » .4 .( انعام، 32 و عنکبوت، 64 ) «. دنیا بازي و سرگرمی است » .3 «2» .( امام هادي علیه السلام ) «. میکنند
رسول اکرم صلی الله علیه و ) «. طلب چیزها (ي دنیا) براي اصلاح امور از محبت دنیا شمرده نمیشود » .5 .( توبه، 38 ) «. قلیل است
امام ) «. ازدواج، حج، هزینهي خانواده و خویشان و صدقه دادن از دنیا شمرده نمیشود، بلکه اینها از آخرت است » .6 .«3» ( آله
صفحه 80 از 137
دنیا یاور » . ب) دنیاي ممدوح: 1 «5» .( حضرت مسیح علیه السلام ) «. دنیا پل است، از آن عبور کنید » .7 «4» .( صادق علیه السلام
امام ) «. دنیا خانهي ستمکاران است، مگر کسی که در آن نیکوکاري کند » .2 «6» .( امام باقر علیه السلام ) «. خوبی براي آخرت است
دنیا خانهي راستی است براي کسی که با آن راستی کند و » .3 ص: 256 «7» .( باقر علیه السلام
امیرالمؤمنین علیه السلام). ) «. خانهي عافیت است براي کسی که بفهمد و خانهي توانگري است براي کسی که از آن توشه بردارد
دنیا کالاي فریبنده » .2 .( حدید، 20 ) «. دنیا بازیچه و سرگرمی و زیور و وسیلهي فخرفروشی بین شماست » . ج) دنیاي مذموم: 1 «1»
دنیا سمی است که خورنده آن را » .4 .«2» ( امیرالمؤمنین علیه السلام ) «. دنیا بازار زیانکاري است » .3 .( آل عمران، 185 ) «. است
د) چرا به دنیا دل .«4» ( امیرالمؤمنین علیه السلام ) «. دنیا معدن شر و محل فریب است » .5 .«3» ( امیرالمؤمنین علیه السلام ) «. نمیشناسد
محبت دنیا رأس همهي » .2 .( لقمان، 33 ؛ فاطر، 5 و جاثیه، 35 ) «. دنیا فریبنده است و انسان را به انحراف میکشاند » . نبندیم: 1
محبت » .4 «6» .( امیرالمؤمنین علیه السلام ) «. محبت دنیا انسان را کور و کر میکند » .3 «5» .( امام صادق علیه السلام ) «. لغزشهاست
«7» .( امیرالمؤمنین علیه السلام ) «. دنیا عقل را فاسد میکند و دل را از شنیدن حکمت کر میکند و موجب عذاب دردناك میشود
امیرالمؤمنین ) «. محبت دنیا موجب اندوه و حرص و آرزوهاي دست نایافتنی ص: 257 میشود » .5
امام موسی ) «. مثال دنیا مثل آب دریاست که هر چه فرد تشنه از آن بخورد تشنهتر میشود تا او را میکشد » .6 «1» .( علیه السلام
ه) با دنیا چه کنیم؟ 1. فقط دنیا را هدف خود قرار ندهید (نجم، 29 ؛ آلعمران، 145 و ...). 2. دنیا را به «2» .( کاظم علیه السلام
4. همه چیز را در دنیا خلاصه نکنید و .( آخرت نفروشید (بقره، 84 ؛ نساء، 74 و ...). 3. دنیا و آخرت را با هم بخواهید (بقره، 201
6. دنیا را بر .( 5. به زندگی دنیا راضی نشوید و بدان اطمینان نکنید (توبه، 38 و یونس، 7 .( ماوراي آن را در نظر بگیرید (انعام، 29
دنیا را » .8 «3» .( امیرالمؤمنین علیه السلام ) «. به دنیا به چشم زاهدان نگاه کنید » .7 .( آخرت ترجیح ندهید (ابراهیم، 3 و نحل، 107
ص: 258 قرآن کریم در آیهي «4» ( امیرالمؤمنین علیه السلام ) «. بزرگترین وجه همت خود قرار مده
سی و چهارم سورهي لقمان به علم انحصاري خدا دربارهي رستاخیز و بیخبري انسان از اعمال آینده و مکان مرگ اشاره میکند و
میفرماید: 34 . إنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَۀِ وَیُنَزِّلُ الغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الأرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَکْسِبُ غَداً وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أرْضٍ
تَمُوتُ إنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَ بِیرٌ. در حقیقت، خدا، علم به ساعت (: قیامت) فقط نزد اوست و باران را فرو میفرستد، و آنچه را که در
رحمها (ي مادران) است میداند و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست میآورد و هیچ کس نمیداند در چه سرزمینی میمیرد؟
[چرا] که خدا داناي آگاه است. نکتهها و اشارهها: 1. رستاخیز چه زمانی برپا خواهد شد؟! این همان چیزي است که بارها مشرکان
و در برخی احادیث نیز حکایت شده که این آیه در پاسخ پرسشی در این زمینه نازل «1» از پیامبر صلی الله علیه و آله میپرسیدند
و پاسخ داده است که آگاهی از زمان قیامت مخصوص خداست. 2. چرا دانش مربوط به زمان برپایی رستاخیز، فقط نزد «2» شده
خداست و کسی از آن اطلاع ندارد؟ اگر مردم زمان رستاخیز را میدانستند، غفلت و غرور آنان را فرا میگرفت ولی حالا که
مخفی است و هر لحظه ممکن است رستاخیز برپا شود، انسانهاي مؤمن پیوسته به یاد قیامت هستند و از حسابرسی آن هراس
دارند و از این رو کمتر آلودهي فساد و گناه میشوند؛ پس مخفی بودن زمان برپایی رستاخیز فواید تربیتی دارد. تفسیر قرآن مهر
3. نهان بودن مکان مرگ انسانها و خصوصیات آن نیز فواید تربیتی دارد. اگر انسانها دقیقاً بدانند که تا جلد شانزدهم، ص: 259
کجا وچه زمان زندهاند، معمولًا به گناه، شهوترانی و ظلم ادامه میدهند و توبه را تا نزدیک مرگ عقب میاندازند و جامعهي
بشري را فساد فرا میگیرد، اما مخفی بودن مکان و زمان مرگ و انتظار لحظه به لحظهي آن، مانع غفلت و غرور اکثر انسانها
4. مفسران قرآن درمورد علم خدا نسبت به بارش باران و جنین مادران، دو تفسیر ارائه کردهاند: الف) مقصود آن است «1» . میشود
که این علوم نیز مخصوص خداست؛ یعنی علم به جزئیات مکان، زمان و مقدار بارش باران و ویژگیهاي جسمی و روحی و
استعدادهاي کودکان مخصوص خداست و اگر انسانها دراین زمینه پیشگویی میکنند به صورت کلیگویی است و اطلاعات
صفحه 81 از 137
ب) این دوجمله در آیهي فوق که مربوط به بارش «2» . آنان درجزئیات ناقص است. برخی احادیث نیز به این تفسیر اشاره دارد
باران و حالات جنین است، معترضه است؛ یعنی آیه درصدد آن نیست که بگوید علوم مربوط به باران و جنین مخصوص خداست،
بلکه تذکري دربارهي نعمت باران و علم الهی به حالات جنین داده است. البتّه برخی مفسران معتقدند که سیاق آیه و روایات
ص: 260 آموزهها و پیامها: 1. برخی از علوم «3» . اهلبیت علیهم السلام تفسیر اول را تقویت میکند
مخصوص خداست و بهتر است که انسانها از آن علوم اطلاع نیابند (تا تلاش بیشتري کنند). 2. خدا طبقه بندي اطلاعات را
رعایت میکند و آگاهی دقیق از زمان رستاخیز، اعمال آینده و مکان مرگ را در اختیار انسانها قرار نمیدهد. 3. با مطالعه در
تفسیر قرآن *** «1» . مورد زمان رستاخیز، مکان مرگ افراد و حوادث آینده، به کم آگاهی خودتان و علم بیکران الهی پیببرید
مهر جلد شانزدهم، ص: 261
بخش